hard line response

<hr> (کسی که در سیاست از مشی انعطاف ناپذیری پیروی می کند) آدم سرسخت، آدم سختگیر، آدم افراطی، آدم یکدنده، آدم خمش ناپذیر، آدم تندرو

(کسی که در سیاست از مشی انعطاف ناپذیری پیروی می کند) آدم سرسخت، آدم سختگیر، آدم افراطی، آدم یکدنده، آدم خمش ناپذیر، آدم تندرو

hard liner

<hr> بد دهنه، بدلگام، مج، خودسر، سرکش بددهنه

بد دهنه، بدلگام، مج، خودسر، سرکش بددهنه

<hr> (عامیانه) سرسخت،یکدنده،خودرای،لجباز، زرنگ و واقع بین،ارغه،پشت هم انداز

(عامیانه) سرسخت،یکدنده،خودرای،لجباز، زرنگ و واقع بین،ارغه،پشت هم انداز

<hr> (شخص یا چیز) سخت، دشوار، آنچه که فهم یا پرداختن به آن مشکل است

(شخص یا چیز) سخت، دشوار، آنچه که فهم یا پرداختن به آن مشکل است

<hr> (شنوایی و گوش) سنگین، سنگین گوش

(شنوایی و گوش) سنگین، سنگین گوش

<hr> (خودمانی - زننده) شق شدگی (آلت مردی)، شقی

(خودمانی - زننده) شق شدگی (آلت مردی)، شقی

<hr> در مضیقه، در تنگنا، دست تنگ، دست تنگ they are hard pressed for spare parts از نظر ابزار یدکی تحت فشار قرار دارند

در مضیقه، در تنگنا، دست تنگ، دست تنگ they are hard pressed for spare parts از نظر ابزار یدکی تحت فشار قرار دارند

<hr> (امریکا) هارد راک (نوعی موسیقی ((بلوز)) که تند است و رنگ مکرر دارد)

(امریکا) هارد راک (نوعی موسیقی ((بلوز)) که تند است و رنگ مکرر دارد)

<hr> (فروشندگی کالا همراه با اصرار و ابرام) فروش با تلاش، فروش با فشار، کالاچپانی، فروشندگی باچرب زبانی وفشار، زورچپانی

(فروشندگی کالا همراه با اصرار و ابرام) فروش با تلاش، فروش با فشار، کالاچپانی، فروشندگی باچرب زبانی وفشار، زورچپانی

<hr> سخت پوست، کاسه دار، مج، متعصب، سخت پوست، کاسه دار، سخت در رعایت ایین دینى

سخت پوست، کاسه دار، مج، متعصب، سخت پوست، کاسه دار، سخت در رعایت ایین دینى