postage stamp

postal agency

postal item

postal order

postal parcel

postal rule

postal savings bank book

postal worker

postalveolar

postanesthesia

postapocalyptic

<hr> کیسه نامه های پستی، کیف پستی، خرجین

کیسه نامه های پستی، کیف پستی، خرجین

postbag

postbehavioural movement

<hr> (انگلیس) صندوق پست (امریکا: mailbox)، mailbox : صندوق پست

(انگلیس) صندوق پست (امریکا: mailbox)، mailbox : صندوق پست

postbox

postcapillary

<hr> معنی : کارت پستال <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: postal card، بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن، کارت پستال، کارت غیر رسمی که تمبرروی ان چسبانده بجای کارت پستال است

معنی : کارت پستال معانی دیگر : رجوع شود به: postal card، بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن، کارت پستال، کارت غیر رسمی که تمبرروی ان چسبانده بجای کارت پستال است

postcard

postcards

postcart

postcebum

postchlorination

postcoital

postcoital headache

postcolonial

postcolonialism

postcommunist

postconception

postconceptional

postcondition

postconsolidation

postcontrast

postconventional

postcooling

postcoup

postcuring

<hr> معنی : تاریخ ماقبل، بتاریخ ماقبل نوشتن <hr> معانی دیگر : تاریخ چیزی را دیرتر گذاشتن، تاریخ بعد را گذاشتن (روی چیزی)، پس از چیز دیگری وقوع یافتن، بعدا اتفاق افتادن، بتاری&nbsp; ماقبل نوشتن، تاری&nbsp; ماقبل، تاریخی که از تاری&nbsp; واقعی چیزی عقب ترباشد

معنی : تاریخ ماقبل، بتاریخ ماقبل نوشتن معانی دیگر : تاریخ چیزی را دیرتر گذاشتن، تاریخ بعد را گذاشتن (روی چیزی)، پس از چیز دیگری وقوع یافتن، بعدا اتفاق افتادن، بتاری ماقبل نوشتن، تاری ماقبل، تاریخی که از تاری واقعی چیزی عقب ترباشد

postdate

postdiction

postdivorce

postdoc

<hr> (پژوهش و غیره) پس از اخذ درجه ی دکتری، پس دکترا، پس از دکترا، مربوط به دوره فوق دکترا، درجه فوق دکتری

(پژوهش و غیره) پس از اخذ درجه ی دکتری، پس دکترا، پس از دکترا، مربوط به دوره فوق دکترا، درجه فوق دکتری

postdoctoral

posted

posted bill

postelection

<hr> معنی : اعلان، اگهی، اعلان نصب کردن <hr> معانی دیگر : پوستر، دیوار کوب، لادفرتور، عکس دیواری، لادنگاره، (در اصل) کسی که سریع یا با اسب چاپاری سفر می کرد

معنی : اعلان، اگهی، اعلان نصب کردن معانی دیگر : پوستر، دیوار کوب، لادفرتور، عکس دیواری، لادنگاره، (در اصل) کسی که سریع یا با اسب چاپاری سفر می کرد

poster

poster board

poster boy

poster child

<hr> (رنگ برای نقاشی) آبرنگ، شیشه محتوی ابرنگ وخمیر رنگ

(رنگ برای نقاشی) آبرنگ، شیشه محتوی ابرنگ وخمیر رنگ

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران