sell your self

sell yourself

sella turcica

sellable

sellae

sellae turcica

<hr> معنی : فروشنده <hr> معانی دیگر : فروشنده

معنی : فروشنده معانی دیگر : فروشنده

seller

sellery

seller’s market

seller’s title

sellflower

selling

selling girl

<hr> بسیار مرغوب، دارای فروش خوب (یا بازارگرم)

بسیار مرغوب، دارای فروش خوب (یا بازارگرم)

selling like hot cakes

selling out

selling point

selloape

<hr> (نام بازرگانی)، نوارچسب فرانما، نوار چسب پلاستیکی، بستن

(نام بازرگانی)، نوارچسب فرانما، نوار چسب پلاستیکی، بستن

sellotape

sells

sells person

sellsword

selt

selt confident

selt explanatory

selv

selva

<hr> معنی : مرز، حاشیه، لبه، گرد بافت <hr> معانی دیگر : selvedge گرد بافت، مج

معنی : مرز، حاشیه، لبه، گرد بافت معانی دیگر : selvedge گرد بافت، مج

selvage

<hr> جمع واژه ی: self، صورت جمع self، خودشان، خودمان، خودتان

جمع واژه ی: self، صورت جمع self، خودشان، خودمان، خودتان

selves

selye’s

<hr> مخفف:، نیمسال آموزشی، مدرسه ی الهیات، حوزه ی علمیه، مخفف: نیمسال آموزشی مخفف: نقطه ویرگول مخفف: مدرسه ی الهیات، حوزه ی علمیه مخفف: سامی

مخفف:، نیمسال آموزشی، مدرسه ی الهیات، حوزه ی علمیه، مخفف: نیمسال آموزشی مخفف: نقطه ویرگول مخفف: مدرسه ی الهیات، حوزه ی علمیه مخفف: سامی

semangat

<hr> معنی : معنایی <hr> معانی دیگر : وابسته به معنی، چمی

معنی : معنایی معانی دیگر : وابسته به معنی، چمی

semantic

semantic adjustment

semantic data modeling

semantic differential scale

semantic feature

semantic field

semantic priming

semantic prosody

semantic satiation

semantic technologies

semantically

semanticity

<hr> معنی : معنی شناسی، علم معانی، علم لغات ومعانی <hr> معانی دیگر : (زبان شناسی) معناشناسی، چم شناسی، رجوع شود به: semiotics، معنی

معنی : معنی شناسی، علم معانی، علم لغات ومعانی معانی دیگر : (زبان شناسی) معناشناسی، چم شناسی، رجوع شود به: semiotics، معنی

semantics

<hr> معنی : مخابره بوسیله پرچم، علائم مخابرات بوسیله نور، بوسیله پرچم مخابره کردن <hr> معانی دیگر : مخابره با پرچم دستی (به ویژه در دریا)، (راه آهن) چراغ راهنما، دست مکانیکی، مخابره با پرچم یا چراغ و غیره، سمافور، نشان رسانی

معنی : مخابره بوسیله پرچم، علائم مخابرات بوسیله نور، بوسیله پرچم مخابره کردن معانی دیگر : مخابره با پرچم دستی (به ویژه در دریا)، (راه آهن) چراغ راهنما، دست مکانیکی، مخابره با پرچم یا چراغ و غیره، سمافور، نشان رسانی

semaphore

semaphore signal

semasiology

<hr> معنی : تظاهر، شباهت، قیافه، صورت ظاهر <hr> معانی دیگر : سیما، تشابه، همانندی، نسخه، روگرفت، تصویر، عکس، دروغین، ساختگی، فریبنده، ظن قوی

معنی : تظاهر، شباهت، قیافه، صورت ظاهر معانی دیگر : سیما، تشابه، همانندی، نسخه، روگرفت، تصویر، عکس، دروغین، ساختگی، فریبنده، ظن قوی

واژه های حرف "s" - پیشنهاد کاربران