مترادف و متضاد

کویچ

کویچه

<hr> مترادف کپ : دهان، دهن، فم

مترادف کپ : دهان، دهن، فم

کپ

<hr> مترادف کپر : آلونک، عریش، کومه

مترادف کپر : آلونک، عریش، کومه

کپر

کپرک

کپرک زدن

<hr> برابر پارسی : پوشینه

کپسول

کپل

<hr> مترادف کپه : انباشته، تلنبار، توده

مترادف کپه : انباشته، تلنبار، توده

کپه

کپه کردن

کپهکپه

کپور

کپک

کپک زدن

کپک زده

کپک قارچی

<hr> مترادف کپی : رونوشت، کپیه، مسوده، نسخه <hr> برابر پارسی : رونوشت، رونگاشت، نگاره، روگرفت

مترادف کپی : رونوشت، کپیه، مسوده، نسخه برابر پارسی : رونوشت، رونگاشت، نگاره، روگرفت

کپی

<hr> مترادف کپیه : رونوشت، کپی، مسوده

مترادف کپیه : رونوشت، کپی، مسوده

کپیه

کپیه کردن

کچ

<hr> مترادف کچل : بی مو، طاس، کرک، کل

مترادف کچل : بی مو، طاس، کرک، کل

کچل

<hr> مترادف کچلی : بی مویی، طاسی، کلی

مترادف کچلی : بی مویی، طاسی، کلی

کچلی

<hr> مترادف کچه : چانه، ذقن، زنخدان

مترادف کچه : چانه، ذقن، زنخدان

کچه

<hr> مترادف کچول : سرمست، نشئه، غمز، قر

مترادف کچول : سرمست، نشئه، غمز، قر

کچول

<hr> مترادف کژ : اریب، خمیده، کج، مایل، ناراست، کژراه، منحرف، ابریشم، غژ <hr> متضاد کژ : راست، مستقیم

مترادف کژ : اریب، خمیده، کج، مایل، ناراست، کژراه، منحرف، ابریشم، غژ متضاد کژ : راست، مستقیم

کژ

کژ سازگار

کژ سازگاری

<hr> مترادف کژبین : احول، چپ، دوبین، کاچ، کاژ، کج چشم، لوچ، بدکار، تبهکار

مترادف کژبین : احول، چپ، دوبین، کاچ، کاژ، کج چشم، لوچ، بدکار، تبهکار

کژبین

<hr> مترادف کژدل : کج طبیعت، کژخاطر، کژمزاج، ناموزون

مترادف کژدل : کج طبیعت، کژخاطر، کژمزاج، ناموزون

کژدل

<hr> مترادف کژدم : عقرب، کجدم

مترادف کژدم : عقرب، کجدم

کژدم

<hr> مترادف کژی : انحراف، اعوجاج، خمیدگی، کجی، نادرستی، دروغ، ناراستی <hr> متضاد کژی : راستی

مترادف کژی : انحراف، اعوجاج، خمیدگی، کجی، نادرستی، دروغ، ناراستی متضاد کژی : راستی

کژی

<hr> برابر پارسی : زغال سنگ

کک

کک مک

کک گرفتن

کک گزیدگی

کی

<hr> مترادف کیاست : تدبیر، تیزفهمی، درایت، زیرکی، فراست، هوش، هوشیاری <hr> برابر پارسی : زیرکی، خردمندی، هشیاری، هوشیاری

مترادف کیاست : تدبیر، تیزفهمی، درایت، زیرکی، فراست، هوش، هوشیاری برابر پارسی : زیرکی، خردمندی، هشیاری، هوشیاری

کیاست

کیالک

<hr> مترادف کیایی : امیری، پادشاهی، حکومت، بزرگی، زعامت، سزوری

مترادف کیایی : امیری، پادشاهی، حکومت، بزرگی، زعامت، سزوری

کیایی

<hr> مترادف کید : ترفند، تزویر، تغابن، حیله، خدعه، شید، فریب، مکر <hr> برابر پارسی : فریب، نیرنگ، ترفند، دورویی

مترادف کید : ترفند، تزویر، تغابن، حیله، خدعه، شید، فریب، مکر برابر پارسی : فریب، نیرنگ، ترفند، دورویی

واژه های حرف "ک" - مترادف و متضاد