صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ا" - فارسی به عربی
از اسب پیاده شدن
از اصل موضوع منحرف شد
از اعتبار انداخت
از اغاز تا انتها
از امدن یا وقوع چیزی خبر دادن
از امدن یاوقوع چیزی خبر دادن
از ان بابت
از ان حیث
از ان راه
از ان روی
از ان زمان
از ان پس
از انجا
از انجایی که
از انجاییکه
از انرو
از انروی
از اول تا اخر
از این ببعد
از این جهت
از این حقایق به دست مى اید که
از این حقایق به دست مىآید که
از این حقایق نتیجه گرفته مى شود که
از این حقایق نتیجه گرفته مىشود که
از این رو
از این سو بان سو
از این سو بان سو حرکت دادن
از این سو بان سوحرکت دادن
از این قرار
از این پس
از این گذشته
از اینرو
از بر خواندن
از بر خوانی
از بر کرد
از بر کردن
از برخواندن
از بروز احساسات جلوگیری کردن
از بشکه ریختن
از بند یا دریچه جاری شدن
از بندیا دریچه جاری شدن
از بوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
از بیخ بر کند
از بیخ بر کندن
از بیخ کندن
از بیرون
از بین بردن
از بین برنده
بیشتر