صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ت" - فارسی به عربی
تلا لوء داشتن
تلاتر
تلاش
تلاش بی حاصل
تلاش کردن
تلاشها به ثمر نشست
تلاشها نتیجه داد
تلاشهای سازنده
تلاشهای فشرده
تلاشهای پیگیر
تلاشهای گسترده
تلاطم
تلاطم داشتن
تلافی
تلافی کردن
تلاقی
تلالو
تلبیس
تلخ
تلخ و شیرین
تلخ و گس کردن
تلخ وشیرین
تلخ کردن
تلخی
تلخیص
تلسکوپ بکار بردن
تلف شدن
تلف کردن
تلفات
تلفظ
تلفظ حرف ح از حلق
تلفظ شمرده
تلفظ کردن
تلفن
تلفن زدن
تلفن فرعی
تلفن چی
تلفن کردن
تلفنچی
تلفیق
تلفیق نمود
تلفیق نژادی
تلفیق و تفکیک کننده
تلفیق کردن
تلق تلق
تلقن همراه
تلقّی کردن منظور داشت
تلقی کردن
بیشتر