gayment

gayness

gaynesses

gayoom maumoun abdul

gaypoo

gays

<hr> معنی : خوشدل، خوش طبع، خوش مشرب، خوش وقت

معنی : خوشدل، خوش طبع، خوش مشرب، خوش وقت

gaysome

gayuma

gaywing

gaywings

gaz generator

<hr> (انجیل) غزا (نام شهری که سامسون در آن کشته شد)، شهر غزه (در فلسطین)

(انجیل) غزا (نام شهری که سامسون در آن کشته شد)، شهر غزه (در فلسطین)

gaza

gaza jericho accord

gaza jericho agreement

gaza pull out plan

gaza resident

gaza strip

gazabo

gazaboes

gazabos

gazan

gazania

<hr> معنی : نگاه خیره، زل زل نگاه کردن، چشم دوختن، بادقت نگاه کردن، خیره شدن، خیره نگاه کردن <hr> معانی دیگر : خیره نگریستن، (با حیرت یا کنجکاوی) نگاه ممتد کردن، نگاه ممتد

معنی : نگاه خیره، زل زل نگاه کردن، چشم دوختن، بادقت نگاه کردن، خیره شدن، خیره نگاه کردن معانی دیگر : خیره نگریستن، (با حیرت یا کنجکاوی) نگاه ممتد کردن، نگاه ممتد

gaze

gaze in awe

gaze into space

gaze length

gaze tracking

<hr> (معماری و تزیین باغ) آلاچیق، کلاه فرنگی، کتام، برج یا بالاخانه ی چشم اندازدار، عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد خروجی، بالاخانه

(معماری و تزیین باغ) آلاچیق، کلاه فرنگی، کتام، برج یا بالاخانه ی چشم اندازدار، عمارت تابستانی که چشم اندازخوبی داشته باشد خروجی، بالاخانه

gazebo

gazebos

gazed

gazed dreamily

gazed into the distance

gazee

gazeful

<hr> (قدیمی) سگی که با دیدن (نه با بو کشیدن) شکار را می یابد، سگ تازی، نوعی سگ شکاری

(قدیمی) سگی که با دیدن (نه با بو کشیدن) شکار را می یابد، سگ تازی، نوعی سگ شکاری

gazehound

gazeless

gazella

gazella cuvieri

gazella dorcas

gazella gazella

gazella lelptoceros

<hr> معنی : بز کوهی، اهوی کوهی، غزال <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی - از ریشه ی عربی) غزال (procapra)

معنی : بز کوهی، اهوی کوهی، غزال معانی دیگر : (جانورشناسی - از ریشه ی عربی) غزال (procapra)

واژه های حرف "g"