gear down

gear failed

gear level

gear lever

gear mechanism

gear oil

gear pole

gear pump

gear ratio

gear shield oil

gear span

gear stick

gear to

gear toward

gear train

gear transmission

gear type oil pump

<hr> بر سرعت افزودن، دنده ی بالاتر به کار بردن، بر میزان تولید افزون

بر سرعت افزودن، دنده ی بالاتر به کار بردن، بر میزان تولید افزون

gear up

gear up for

gear up for the election campaign

gear wear

<hr> معنی : چرخ دنده، چرخ دندانه دار <hr> معانی دیگر : چر&nbsp; دندانه دار، چر&nbsp; دنده، چرخ دندانه دار، چرخ دنده (cogwheel هم می گویند)، چر&nbsp; دندانه، دردوچرخه چر&nbsp; رکاب

معنی : چرخ دنده، چرخ دندانه دار معانی دیگر : چر دندانه دار، چر دنده، چرخ دندانه دار، چرخ دنده (cogwheel هم می گویند)، چر دندانه، دردوچرخه چر رکاب

gear wheel

gearbox

gearbox housing

gearbox input shaft

gearbox output shaft

gearboxes

gearcase

gearcases

gearchange linkage

geared

geared head

geared toward

geared towards

geared up

geared wheel

gearhead

<hr> معنی : دندههای ماشین <hr> معانی دیگر : روش مجهز کردن موتور به چرخ دنده، طرز قرارگیری چرخ دنده ها، عمل دندانه دار کردن چرخ، نوع دندانه ی چرخ دنده

معنی : دندههای ماشین معانی دیگر : روش مجهز کردن موتور به چرخ دنده، طرز قرارگیری چرخ دنده ها، عمل دندانه دار کردن چرخ، نوع دندانه ی چرخ دنده

gearing

gearing ratios

gearksutite

gearless

gearman

gears

gearset

<hr> معنی : دنده عوض کن، اهرم دنده، میله دنده <hr> معانی دیگر : (اتومبیل) دسته یا میله ی دنده عوض کن، میله ی دنده، دستگیره ی دنده، محور دنده، دنده عو­ کن

معنی : دنده عوض کن، اهرم دنده، میله دنده معانی دیگر : (اتومبیل) دسته یا میله ی دنده عوض کن، میله ی دنده، دستگیره ی دنده، محور دنده، دنده عو­ کن

gearshift

gearshifts

gearstick

geart deal

واژه های حرف "g"