صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ق" - لغت نامه دهخدا
قصرشیرین
قصرقند
قصره
قصری
قصریان
قصریانه
قصریک
قصص
قصطاس
قصطال
قصطانک
قصطبیر
قصطل
قصع
قصعل
قصعه
قصعه المساکین
قصعهالمساکین
قصف
قصف البطن
قصفان
قصفله
قصفه
قصقاص
قصقص
قصقصه
قصل
قصلان
قصلب
قصله
قصم
قصماء
قصمل
قصمله
قصملی
قصمه
قصموری
قصنصع
قصه
قصه خوان
قصه دراز کردن
قصه کوتاه
قصه گفتن
قصه گو
قصه گویی
قصو
قصواء
قصوب
بیشتر