انگلیسی به انگلیسی

<hr> بمب الفا علوم نظامى : الف

بمب الفا علوم نظامى : الف

alfa

alfa romeo

<hr> معنی : یونجه <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی ـ از ریشه ی عربی: الفشفشه) یونجه (medicago sativa)

معنی : یونجه معانی دیگر : (گیاه شناسی ـ از ریشه ی عربی: الفشفشه) یونجه (medicago sativa)

alfalfa

alfei menashe

alfhild

alfons

alfons jakob

alfonse

alfonse d'amato

alfonso

alfonso corti

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف : al

alfred

alfred adler

alfred dreyfus

alfred hershey

alfred nobel

<hr> آلفرد کبیر (شاه وسکس در انگلستان که به استیلای دانمارکی ها پایان داد و در گسترش فرهنگ و ادب کوشید)

آلفرد کبیر (شاه وسکس در انگلستان که به استیلای دانمارکی ها پایان داد و در گسترش فرهنگ و ادب کوشید)

alfred the great

alfred v aho

alfredo

<hr> معنی : خارج از منزل، در هوای ازاد <hr> معانی دیگر : در هوای آزاد، خارج از جای سرپوشیده (al fresco هم می نویسند)

معنی : خارج از منزل، در هوای ازاد معانی دیگر : در هوای آزاد، خارج از جای سرپوشیده (al fresco هم می نویسند)

alfresco

<hr> معنی : جلبک، خزهء دریایی <hr> معانی دیگر : pl گ

معنی : جلبک، خزهء دریایی معانی دیگر : pl گ

alga

<hr> جلبک، علف دریایی، خزه

algae

algal

algarve

<hr> معنی : جبر، جبر و مقابله <hr> معانی دیگر : (ریاضیات ـ از ریشه ی عربی: الجبر) جبر، دستگاه جبری، ساختمان جبری

معنی : جبر، جبر و مقابله معانی دیگر : (ریاضیات ـ از ریشه ی عربی: الجبر) جبر، دستگاه جبری، ساختمان جبری

algebra

<hr> معنی : جبری <hr> معانی دیگر : وابسته به جبر و مقابله، قابل بیان از راه عمل جبری

معنی : جبری معانی دیگر : وابسته به جبر و مقابله، قابل بیان از راه عمل جبری

algebraic

algebraic expression

algebraic formula

algebraic numbers

<hr> جبری، جبرومقابله ای

algebraical

algebraically

<hr> جبری، متخصصجبرومقابله

جبری، متخصصجبرومقابله

algebraist

algenate

<hr> کشور الجزایر (در شمال افریقا)، الجزایر

کشور الجزایر (در شمال افریقا)، الجزایر

algeria

algerian

algerian citizen

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف آن: algie و algy)

اسم خاص مذکر (مخفف آن: algie و algy)

algernon

algesia

algesic

algesimeter

algetic

<hr> (ماده ای که در استخرها برای جلوگیری از رشد خزه به کار می رود) خزه کش، جلبک کش (algaecide هم می نویسند)

(ماده ای که در استخرها برای جلوگیری از رشد خزه به کار می رود) خزه کش، جلبک کش (algaecide هم می نویسند)

algicide

<hr> معنی : سرد، خنک <hr> معانی دیگر : (فرانسه) سرد

معنی : سرد، خنک معانی دیگر : (فرانسه) سرد

algid

algidity

<hr> شهر الجزیره (پایتخت کشور الجزایر)، شهر الجزایر

شهر الجزیره (پایتخت کشور الجزایر)، شهر الجزایر

algiers

<hr> (شیمی)، اسید الژنیک، الجین

(شیمی)، اسید الژنیک، الجین

algin

<hr> (شیمی) ملح اسید الژنیک

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی