انگلیسی به انگلیسی

<hr> داروی ضد ویروس، پادویروس

داروی ضد ویروس، پادویروس

antiviral

antivirus

antivirus program

antivivisectionist

antiwar

antiwear

antixerophthalmic vitamin

<hr> معنی : شاخ، شاخ گوزن، شاخ فرعی، انشعاب شاخ <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) شاخ (آهو و گوزن و غیره که هر سال می ریزد و از نو می روید)، هر یک از شاخه های شاخ، شاخک، سرون شاخ، شا&nbsp; گوزن، شا&nbsp; فرعی، انشعاب شا

معنی : شاخ، شاخ گوزن، شاخ فرعی، انشعاب شاخ معانی دیگر : (جانورشناسی) شاخ (آهو و گوزن و غیره که هر سال می ریزد و از نو می روید)، هر یک از شاخه های شاخ، شاخک، سرون شاخ، شا گوزن، شا فرعی، انشعاب شا

antler

antlered

antlike

<hr> روانشناسى : سیل هراسى

antlophobia

antoine

antoine de saint exupery

antoine henri becquerel

antoine watteau

<hr> اسم خاص مونث (مخفف آن: toni و netty و nettie)

اسم خاص مونث (مخفف آن: toni و netty و nettie)

antoinette

anton

anton chekhov

anton von webern

antonia

antonio

antonio banderas

antonio gaudi

<hr> (بدیع)، کاربرد عنوان شخص به جای نام واقعی او (مثلا گفتن ((سرهنگ)) به جای ((سرهنگ عباسی)))، غلبه

(بدیع)، کاربرد عنوان شخص به جای نام واقعی او (مثلا گفتن ((سرهنگ)) به جای ((سرهنگ عباسی)))، غلبه

antonomasia

<hr> اسم خاص مذکر (anthony هم می نویسند)

اسم خاص مذکر (anthony هم می نویسند)

antony

<hr> معنی : ضد و نقیض، متضاد، کلمهء متضاد <hr> معانی دیگر : (واژه ای که معنای آن درست مقابل واژه ی دیگر باشد) متضاد، پادواج، ضد و نقی­

معنی : ضد و نقیض، متضاد، کلمهء متضاد معانی دیگر : (واژه ای که معنای آن درست مقابل واژه ی دیگر باشد) متضاد، پادواج، ضد و نقی­

antonym

<hr> معنی : وابسته بکلمه متضاد <hr> معانی دیگر : دارای معنای متضاد، پادواج (antonymic هم می گویند)

معنی : وابسته بکلمه متضاد معانی دیگر : دارای معنای متضاد، پادواج (antonymic هم می گویند)

antonymous

antrectomy

antritis

<hr> (زیست شناسی) به سوی بالا یا جلو، فرازسوی، پیش سوی، جلوگرد، خمیده بجلو یا متمایل ببالا

(زیست شناسی) به سوی بالا یا جلو، فرازسوی، پیش سوی، جلوگرد، خمیده بجلو یا متمایل ببالا

antrorse

antrorsely

<hr> (کالبد شناسی) پوکی (به ویژه حفره ی درون استخوان)، کاواکی، کاواکی استخوان، سراچه، سینوس، غار بزرگ، مغاره، طب حفره های بدن

(کالبد شناسی) پوکی (به ویژه حفره ی درون استخوان)، کاواکی، کاواکی استخوان، سراچه، سینوس، غار بزرگ، مغاره، طب حفره های بدن

antrum

ants in one's pants

ants in the pants

<hr> (خودمانی) دستپاچه، بی صبر، بی صبر he is always antsy before the examinations همیشه پیش از امتحانات کک به تنبانش میافتد

(خودمانی) دستپاچه، بی صبر، بی صبر he is always antsy before the examinations همیشه پیش از امتحانات کک به تنبانش میافتد

antsy

<hr> شهر آنور (آنت ورپ) در شمال کشور بلژیک

شهر آنور (آنت ورپ) در شمال کشور بلژیک

antwerp

anuar saadat

anum

anuptaphobia

anuretic

<hr> (پزشکی) نارسایی کلیه ها در خارج ساختن ادرار، گرفتگی پیشابراه، شاش بند، بی ادراری، نقص در ترشح ادرار، قطع ادرار، قطع ترشح

(پزشکی) نارسایی کلیه ها در خارج ساختن ادرار، گرفتگی پیشابراه، شاش بند، بی ادراری، نقص در ترشح ادرار، قطع ادرار، قطع ترشح

anuria

<hr> (جانورشناسی) بی دم (anural هم می گویند)، بی دم، فاقد دم

(جانورشناسی) بی دم (anural هم می گویند)، بی دم، فاقد دم

anurous

<hr> معنی : مقعد، سوراخ کون، سوراخ مقعد، نشین <hr> معانی دیگر : کون، پیزی، مرز، سورا&nbsp; کون

معنی : مقعد، سوراخ کون، سوراخ مقعد، نشین معانی دیگر : کون، پیزی، مرز، سورا کون

anus

<hr> معنی : سندان، استخوان سندانی <hr> معانی دیگر : روی سندان کوبیدن

معنی : سندان، استخوان سندانی معانی دیگر : روی سندان کوبیدن

anvil

anwar

anwar al sadat

anwar ibrahim

<hr> معنی : تمایل، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اندیشه، غم، ارنگ، خوف <hr> معانی دیگر : سرآسیمگی، تلواسه، تاسه (احساس بیم و نگرانی شدید همراه با لرزه و عرق ریزی)، آسیمگی، تاسگی، دلهره، دلشوره، مایه ی نگرانی، اشتیاق (توام با نگرانی)

معنی : تمایل، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اندیشه، غم، ارنگ، خوف معانی دیگر : سرآسیمگی، تلواسه، تاسه (احساس بیم و نگرانی شدید همراه با لرزه و عرق ریزی)، آسیمگی، تاسگی، دلهره، دلشوره، مایه ی نگرانی، اشتیاق (توام با نگرانی)

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی