انگلیسی به انگلیسی

cell nucleus

cell phone

cell pointer

<hr> (زیست شناسی) دیواره ی یاخته، دیواره ی سلولی

(زیست شناسی) دیواره ی یاخته، دیواره ی سلولی

cell wall

<hr> (در معبدهای یونان و روم باستان) اتاقچه ای که مجسمه ی یکی از خدایان در آن قرار داشت

(در معبدهای یونان و روم باستان) اتاقچه ای که مجسمه ی یکی از خدایان در آن قرار داشت

cella

<hr> معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه <hr> معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

معنی : انبار، زیر زمین، سرداب، جای شراب انداختن، گودال سرچاه، پیش چاه معانی دیگر : شراب انبار شده در سرداب، موجودی شراب، (در خانه و غیره) زیر زمین، گریچ (basement هم می گویند)، سردابه، دخمه، انبار شراب (در سرداب)، شرابخانه (زیر زمینی)، در سرداب انبار کردن

cellar

<hr> معنی : فضای زیر زمین <hr> معانی دیگر : گنجایش سرداب، به اندازه ی یک سرداب پر، سرداب ها، دخمه ها، حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی

معنی : فضای زیر زمین معانی دیگر : گنجایش سرداب، به اندازه ی یک سرداب پر، سرداب ها، دخمه ها، حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی

cellarage

cellared

cellared wine

<hr> (به ویژه در خانقاه های راهبان مسیحی) متصدی سردابه ی خواربار و شراب، سرداب دار، پسشخدمت، ابدار

(به ویژه در خانقاه های راهبان مسیحی) متصدی سردابه ی خواربار و شراب، سرداب دار، پسشخدمت، ابدار

cellarer

<hr> گنجه ی بطری های مشروب و لیوان های مشروبخوری، شرابدان (cellarette هم می نویسند)، آبدارخانه، گنجه ای که شیشه های باده دران میگذارند

گنجه ی بطری های مشروب و لیوان های مشروبخوری، شرابدان (cellarette هم می نویسند)، آبدارخانه، گنجه ای که شیشه های باده دران میگذارند

cellaret

cellarman

<hr> (در زندان) راسته ی اتاقک ها، یک سری سلول زندان

(در زندان) راسته ی اتاقک ها، یک سری سلول زندان

cellblock

cellcom

celled

<hr> معنی : نوازنده ویولن سل <hr> معانی دیگر : (موسیقی) نوازنده ی ویولن بزرگ

معنی : نوازنده ویولن سل معانی دیگر : (موسیقی) نوازنده ی ویولن بزرگ

cellist

<hr> (در زندان) هم اتاق، هم زندان

(در زندان) هم اتاق، هم زندان

cellmate

<hr> معنی : ویولونسل <hr> معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

معنی : ویولونسل معانی دیگر : (موسیقی) ویولن بزرگ، چلو (cello' هم می نویسند)

cello

cellobiose

<hr> سلویدین (محلول غلیظ پیروکسیلین که شی مورد نظر را در آن فرو می کنند و پس از خشکیدن آن را به لایه های نازک قاچ می نمایند تا بتوان زیر میکروسکپ آن را مطالعه کرد)

سلویدین (محلول غلیظ پیروکسیلین که شی مورد نظر را در آن فرو می کنند و پس از خشکیدن آن را به لایه های نازک قاچ می نمایند تا بتوان زیر میکروسکپ آن را مطالعه کرد)

celloidin

<hr> معنی : کاغذ سلوفان <hr> معانی دیگر : سلوفان (نام ورقه ی نایلونی یا سلولزی نازک که خوراک و فرآورده های صنعتی را در آن بسته بندی می کنند)، کاغذ طلق، کاغذسلوفان، کاغذ شیشه نمای سلولزی

معنی : کاغذ سلوفان معانی دیگر : سلوفان (نام ورقه ی نایلونی یا سلولزی نازک که خوراک و فرآورده های صنعتی را در آن بسته بندی می کنند)، کاغذ طلق، کاغذسلوفان، کاغذ شیشه نمای سلولزی

cellophane

cellose

cellspace

celluclay

<hr> معنی : خانه خانه، بافت سلولی، حجروی، سلول دار <hr> معانی دیگر : یاخته مانند، یاخته ای، سلولی، (به ویژه در مورد برخی سنگ های آذرین مثل سنگ پا) سوراخدار، حفره دار، دارای خلل و فرج

معنی : خانه خانه، بافت سلولی، حجروی، سلول دار معانی دیگر : یاخته مانند، یاخته ای، سلولی، (به ویژه در مورد برخی سنگ های آذرین مثل سنگ پا) سوراخدار، حفره دار، دارای خلل و فرج

cellular

cellular digital packet data

<hr> تلفن همراه، تلفن سیار

cellular phone

cellular telephone

cellularity

cellulate

<hr> معنی : سلول، سلول کوچک، حجره کوچک <hr> معانی دیگر : یاخته ی کوچک، یاخچه

معنی : سلول، سلول کوچک، حجره کوچک معانی دیگر : یاخته ی کوچک، یاخچه

cellule

cellulin

<hr> (واژه ی غیر فنی) چربی زیر پوست ران و کپل (که برخی خانم ها برای برداشتن آن جراحی پلاستیک می کنند)

(واژه ی غیر فنی) چربی زیر پوست ران و کپل (که برخی خانم ها برای برداشتن آن جراحی پلاستیک می کنند)

cellulite

<hr> (پزشکی) آماس بافت همبند (به ویژه در زیر پوست)، ورم بافته های زنبوری

(پزشکی) آماس بافت همبند (به ویژه در زیر پوست)، ورم بافته های زنبوری

cellulitis

<hr> معنی : سلولوید <hr> معانی دیگر : سلولوئید (نوعی پلاستیک که از پیروکسیلین و کافور ساخته می شود)، فیلم، سینما، مانند سلول، نام تجارتی سلولوید

معنی : سلولوید معانی دیگر : سلولوئید (نوعی پلاستیک که از پیروکسیلین و کافور ساخته می شود)، فیلم، سینما، مانند سلول، نام تجارتی سلولوید

celluloid

cellulolytic

cellulosan

<hr> (گیاه شناسی - شیمی) سلولز (ماده ی اصلی دیواره ی یاخته ها و بافت های گیاهی که عبارت است از کاربو هیدرات پلیمری به فرمول کلی: c6h10o5)x))، سلول غار، قسمت جامدگیاهان

(گیاه شناسی - شیمی) سلولز (ماده ی اصلی دیواره ی یاخته ها و بافت های گیاهی که عبارت است از کاربو هیدرات پلیمری به فرمول کلی: c6h10o5)x))، سلول غار، قسمت جامدگیاهان

cellulose

<hr> (شیمی) استات سلولز (هر یک از چندین ترموپلاستیک هایی که از اثر اسید استیک یا انیدرید استیک بر سلولزی که در مجاورت اسید سولفوریک قرار دارد تولید می شوند)

(شیمی) استات سلولز (هر یک از چندین ترموپلاستیک هایی که از اثر اسید استیک یا انیدرید استیک بر سلولزی که در مجاورت اسید سولفوریک قرار دارد تولید می شوند)

cellulose acetate

<hr> ساخته شده از سلولز، سلولزی، سلولز مانند، سلولزدار، وابسته بسلولز

ساخته شده از سلولز، سلولزی، سلولز مانند، سلولزدار، وابسته بسلولز

cellulosic

celom

celomic

<hr> سانتیگراد (مخفف آن: c)

celsius

celsius scale

celsius thermometer

<hr> معنی : نژاد کلت یا سلت، نژاد سلت <hr> معانی دیگر : (انسان های پیش از تاریخ) ابزار سنگی یا فلزی (شبیه به سر تبر یا اسکنه)، سلت (نام نژادی که برخی از مردم ایرلند و اسکاتلند و ولز و نورماندی از اعقاب آنان هستند)، زبان سلتی (یا سلتیک)، مخفف: سلتی، وابسته به سلت ها

معنی : نژاد کلت یا سلت، نژاد سلت معانی دیگر : (انسان های پیش از تاریخ) ابزار سنگی یا فلزی (شبیه به سر تبر یا اسکنه)، سلت (نام نژادی که برخی از مردم ایرلند و اسکاتلند و ولز و نورماندی از اعقاب آنان هستند)، زبان سلتی (یا سلتیک)، مخفف: سلتی، وابسته به سلت ها

celt

celta vigo

<hr> معنی : سلتی، زبان سلتی، نژاد کلت یا سلت، سلتی، وابسته به نژاد سلت <hr> معانی دیگر : وابسته به نژاد سلت و زبان و فرهنگ آنان

معنی : سلتی، زبان سلتی، نژاد کلت یا سلت، سلتی، وابسته به نژاد سلت معانی دیگر : وابسته به نژاد سلت و زبان و فرهنگ آنان

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی