انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : توزیع کردن، اعلان کردن، پخش کردن، بیرون دادن، تمام شدن، کسر امدن <hr> معانی دیگر : 1- بیرون دادن، خارج فرستادن، مخابره کردن 2- اعلام کردن، آشکار کردن، 3- بخش کردن، تقسیم کردن

معنی : توزیع کردن، اعلان کردن، پخش کردن، بیرون دادن، تمام شدن، کسر امدن معانی دیگر : 1- بیرون دادن، خارج فرستادن، مخابره کردن 2- اعلام کردن، آشکار کردن، 3- بخش کردن، تقسیم کردن

give out

give particulars

give permission

give place to

give points

give precedence

give quarter to

give reason for

give regards to

<hr> اختیارات تام دادن، آزادی عمل دادن

اختیارات تام دادن، آزادی عمل دادن

give rein to

<hr> به وجود آوردن، موجب شدن

به وجود آوردن، موجب شدن

give rise to

<hr> 1- خرسند کردن، خشنود کردن، موجب رضامندی شدن 2- (سابقا) دعوت به دوئل را پذیرفتن

1- خرسند کردن، خشنود کردن، موجب رضامندی شدن 2- (سابقا) دعوت به دوئل را پذیرفتن

give satisfaction

give short shrift

give skin

give someone a buzz

<hr> کسی را به شدت انتقاد یا سرزنش کردن

کسی را به شدت انتقاد یا سرزنش کردن

give someone a piece of one's mind

give someone a wedgie

give someone hell

give someone the cold shoulder

give someone the finger

give someone the jitters

give someone the slip

give someone trouble

give something the boot

give the alarm

give the benefit of the doubt

<hr> اخراج کردن، با تیپا بیرون کردن

اخراج کردن، با تیپا بیرون کردن

give the boot

give the breast

give the cold shoulder

<hr> پاداش کار خوب همه حتی شیطان را باید داد، حتی حق شیطان را هم نباید پایمال کرد

پاداش کار خوب همه حتی شیطان را باید داد، حتی حق شیطان را هم نباید پایمال کرد

give the devil his due

give the gate

give the lie to someone

give the pip

give the sack to

give the whole show away

give to the world

give to understand

give tongue

give undue advantage

<hr> معنی : ترک کردن، تسلیم کردن، منصرف شدن، ول کردن، دست برداشتن از <hr> معانی دیگر : 1- تسلیم کردن یا شدن، پس دادن، (از حق خود) گذشتن، دست کشیدن، دست برداشتن، دست شستن، دلسرد شدن، 2- فدا کردن

معنی : ترک کردن، تسلیم کردن، منصرف شدن، ول کردن، دست برداشتن از معانی دیگر : 1- تسلیم کردن یا شدن، پس دادن، (از حق خود) گذشتن، دست کشیدن، دست برداشتن، دست شستن، دلسرد شدن، 2- فدا کردن

واژه های حرف "g" - انگلیسی به انگلیسی