انگلیسی به انگلیسی

have religious sentiment

have scruples

have scruples about

have second thoughts

have second thoughts about

have skeletons in the closet

have someone over

have something coming

have something in mind

have something on one's mind

have something on the brain

have something on trial

have something up one's sleeve

have the advantage over someone

have the bread buttered on both sides

have the cheek

<hr> دل و جرات پیروی از آرمان های خود را داشتن (یا نداشتن)

دل و جرات پیروی از آرمان های خود را داشتن (یا نداشتن)

have the courage of one's convictions

have the face

have the faculty of

have the feeling that

have the fidgets

have the floor

<hr> پس از ناراحتی نومیدی (و غیره) فایق شدن یا پیروز از کار درآمدن، خنده ی آخر را کردن

پس از ناراحتی نومیدی (و غیره) فایق شدن یا پیروز از کار درآمدن، خنده ی آخر را کردن

have the last laugh

have the luck to

have the nerve to

have the pas

have the preponderance over

have the time of one's life

have the whip hand

have the work cut out

have time for

have time on one's hands

have to

<hr> مربوط بودن به، وابسته بودن به

مربوط بودن به، وابسته بودن به

have to do with

have too many irons in the fire

have two left feet

have words

have you anything to declare

have you killed and also taken possession

havel

havel vclav

<hr> روکلاهی (پارچه ی سفیدی که کلاه و گردن را می پوشاند)، روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظمیدارد

روکلاهی (پارچه ی سفیدی که کلاه و گردن را می پوشاند)، روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظمیدارد

havelock

<hr> معنی : لنگر گاه، بندرگاه، پناهگاه، جای امن <hr> معانی دیگر : پناه، گریزگاه، ایمنگاه، گریخت گاه، بندرگاه (دارای استحکامات و حفاظ)، ناوپناه

معنی : لنگر گاه، بندرگاه، پناهگاه، جای امن معانی دیگر : پناه، گریزگاه، ایمنگاه، گریخت گاه، بندرگاه (دارای استحکامات و حفاظ)، ناوپناه

haven

haven't

havent

<hr> معنی : چرند، مهمل، دارنده <hr> معانی دیگر : (انگلیس)، یاوه گویی کردن، این دست و آن دست کردن

معنی : چرند، مهمل، دارنده معانی دیگر : (انگلیس)، یاوه گویی کردن، این دست و آن دست کردن

haver

<hr> معنی : خورجین، کیسه پارچه ای، کسه <hr> معانی دیگر : (کیسه ی پارچه ای که سربازان و کوهنوردان و غیره روی یک شانه می آویزند) کوله پشتی

معنی : خورجین، کیسه پارچه ای، کسه معانی دیگر : (کیسه ی پارچه ای که سربازان و کوهنوردان و غیره روی یک شانه می آویزند) کوله پشتی

haversack

<hr> (کالبد شناسی - وابسته به سوراخ های استخوان که رگ ها و غیره از آن رد می شوند) کانال هاورس، استخوانراه

(کالبد شناسی - وابسته به سوراخ های استخوان که رگ ها و غیره از آن رد می شوند) کانال هاورس، استخوانراه

واژه های حرف "h" - انگلیسی به انگلیسی