انگلیسی به انگلیسی

sang his praises

sang hoarsely

<hr> (مشروب اسپانیایی: شراب و شکر و یخ) سنگاری، باده قرمز ادویه زده

(مشروب اسپانیایی: شراب و شکر و یخ) سنگاری، باده قرمز ادویه زده

sangaree

<hr> معنی : خون سردی <hr> معانی دیگر : خونسردی، متانت، خودداری

معنی : خون سردی معانی دیگر : خونسردی، متانت، خودداری

sangfroid

<hr> (مشروب اسپانیایی: شراب و آب میوه و یخ و آب گازدار) سنگریا

(مشروب اسپانیایی: شراب و آب میوه و یخ و آب گازدار) سنگریا

sangria

sanguicolous

sanguiferous

<hr> خون سازی، تبدیل خوراک بخون

خون سازی، تبدیل خوراک بخون

sanguification

<hr> (گیاه شناسی) سرخ بن (sanguinaria canadensis از تیره ی papaveraceae - به آن bloodroot هم می گویند)، عرق الدم

(گیاه شناسی) سرخ بن (sanguinaria canadensis از تیره ی papaveraceae - به آن bloodroot هم می گویند)، عرق الدم

sanguinaria

<hr> خون خوارانه، چنانکه خونریزی دربرداشته باشد

خون خوارانه، چنانکه خونریزی دربرداشته باشد

sanguinarily

<hr> معنی : امیدوار، خونین، خون اشام، قرمز، خونی، دموی <hr> معانی دیگر : همراه با کشتار و خونریزی، خون گرفته

معنی : امیدوار، خونین، خون اشام، قرمز، خونی، دموی معانی دیگر : همراه با کشتار و خونریزی، خون گرفته

sanguinary

<hr> معنی : برنگ خون، خونی، خوش طبع، خوش مشرب، سرخ، دموی <hr> معانی دیگر : (به ویژه رنگ چهره) سرخ رنگ، سرخ و سفید، گل انداخته، سرخ چرده، (علوم قرون وسطی) دموی، مزاج دموی (در برابر: مزاج صفرایی bilious و مزاج سودایی یا مالیخولیایی melancholy و مزاج بلغمی phlegmatic و این چهار مزاج با چهار آخشیج: آب و آتش و خاک و هوا رابطه ی مستقیم داشتند)، خوشبین، شادوخرم، امیدوار، قرمز

معنی : برنگ خون، خونی، خوش طبع، خوش مشرب، سرخ، دموی معانی دیگر : (به ویژه رنگ چهره) سرخ رنگ، سرخ و سفید، گل انداخته، سرخ چرده، (علوم قرون وسطی) دموی، مزاج دموی (در برابر: مزاج صفرایی bilious و مزاج سودایی یا مالیخولیایی melancholy و مزاج بلغمی phlegmatic و این چهار مزاج با چهار آخشیج: آب و آتش و خاک

sanguine

<hr> از روی دلگرمی، از روی خوش بینی، خوش بینانه، با امیدواری

از روی دلگرمی، از روی خوش بینی، خوش بینانه، با امیدواری

sanguinely

<hr> دلگرمی، خوش بینی، امیدواری، توقع

دلگرمی، خوش بینی، امیدواری، توقع

sanguineness

<hr> معنی : امیدوار، خونین، قرمز، خونی، خون مانند، دموی <hr> معانی دیگر : وابسته به یا دارای خون، خون رنگ، سرخ رنگ، وابسته به خونریزی و کشتار

معنی : امیدوار، خونین، قرمز، خونی، خون مانند، دموی معانی دیگر : وابسته به یا دارای خون، خون رنگ، سرخ رنگ، وابسته به خونریزی و کشتار

sanguineous

<hr> وابسته به یا دارای خون، خونی، خونین، خون دار، محتوی خون

وابسته به یا دارای خون، خونی، خونین، خون دار، محتوی خون

sanguinolent

sanguinous

sanguis

sanguivorous

sanhedrim

<hr> (یهودیان عهد کهن) شورای عالی کشور، سن هدرین (انگلیس: sanhedrim)

(یهودیان عهد کهن) شورای عالی کشور، سن هدرین (انگلیس: sanhedrim)

sanhedrin

<hr> (گیاه شناسی) مرهمی، سانیکولا (گیاهان جنس sanicula از خانواده ی umble که سابقا ریشه ی آنها کاربرد دارویی داشت)، چوبلمه، چوپلمه

(گیاه شناسی) مرهمی، سانیکولا (گیاهان جنس sanicula از خانواده ی umble که سابقا ریشه ی آنها کاربرد دارویی داشت)، چوبلمه، چوپلمه

sanicle

sanicula

<hr> معنی : زردآب، خونابه، چرک و خون <hr> معانی دیگر : خونابه (که از زخم جاری می شود)، زرداب

معنی : زردآب، خونابه، چرک و خون معانی دیگر : خونابه (که از زخم جاری می شود)، زرداب

sanies

sanious

<hr> معنی : کارشناس بهداشتی، بهداشتی، جانبدار بهداشت همگانی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: sanitary

معنی : کارشناس بهداشتی، بهداشتی، جانبدار بهداشت همگانی معانی دیگر : رجوع شود به: sanitary

sanitarian

sanitarily

<hr> معنی : اسایشگاه <hr> معانی دیگر : (تفریحگاه دور افتاده و آرام که برای تمدد اعصاب به آن می رود) رامشگاه، رستنگاه، sanatorium : اسایشگاه

معنی : اسایشگاه معانی دیگر : (تفریحگاه دور افتاده و آرام که برای تمدد اعصاب به آن می رود) رامشگاه، رستنگاه، sanatorium : اسایشگاه

sanitarium

<hr> معنی : بهداشتی <hr> معانی دیگر : صحی

معنی : بهداشتی معانی دیگر : صحی

sanitary

<hr> کمربند نگهدار پارچه یا نوار بهداشتی

کمربند نگهدار پارچه یا نوار بهداشتی

sanitary belt

sanitary conditions

<hr> رجوع شود به: cordon sanitaire

sanitary cordon

sanitary engineer

<hr> (بخشی از مهندسی که با زهکشی فاضلاب و لوله کشی آب سر و کار دارد) مهندسی بهداشت

(بخشی از مهندسی که با زهکشی فاضلاب و لوله کشی آب سر و کار دارد) مهندسی بهداشت

sanitary engineering

<hr> معنی : نوار بهداشتی <hr> معانی دیگر : (دستمال کاغذی برای قاعدگی) دستمال بهداشتی، دستمال کاغذ ضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان

معنی : نوار بهداشتی معانی دیگر : (دستمال کاغذی برای قاعدگی) دستمال بهداشتی، دستمال کاغذ ضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان

sanitary napkin

sanitary pad

sanitary towel

sanitary ware

<hr> صحی کردن، دارای لوازم بهداشتی کردن

صحی کردن، دارای لوازم بهداشتی کردن

sanitate

<hr> معنی : بهسازی، مراعات اصول بهداشت، سیستم تخلیه فاضل اب <hr> معانی دیگر : بهداشت، صحیه

معنی : بهسازی، مراعات اصول بهداشت، سیستم تخلیه فاضل اب معانی دیگر : بهداشت، صحیه

sanitation

sanitise

sanitised

sanitiser

sanitization

<hr> معنی : مطابق اصول بهداشت کردن، از روی اصول بهداشتی عمل کردن <hr> معانی دیگر : بهداشتی کردن، سترون کردن، (از هر چیز ناپاک یا ناخوشایند یا مضر) زدودن، پاکسازی کردن

معنی : مطابق اصول بهداشت کردن، از روی اصول بهداشتی عمل کردن معانی دیگر : بهداشتی کردن، سترون کردن، (از هر چیز ناپاک یا ناخوشایند یا مضر) زدودن، پاکسازی کردن

sanitize

sanitized

sanitizer

<hr> معنی : عاقلی، خوشفکری <hr> معانی دیگر : سلامت عقل (در برابر: دیوانگی)، سلامت روانی، روان درستی، عقل سلیم، میانه روی

معنی : عاقلی، خوشفکری معانی دیگر : سلامت عقل (در برابر: دیوانگی)، سلامت روانی، روان درستی، عقل سلیم، میانه روی

واژه های حرف "s" - انگلیسی به انگلیسی