دیکشنری تخصصی

out door scene

out door shooting

out door shot

out groups

out in

out line font

<hr> علوم مهندسى : نامتعادل

out of balance

out of balance stress distribution

out of bowl tooling

<hr> لگام گسیخته، خارج از کنترل، خودسر

لگام گسیخته، خارج از کنترل، خودسر

out of control

<hr> 1- بدون مراجعه به دادگاه (و از طریق مصالحه یا کدخدا منشی) 2- کم اهمیت، ناچیز

1- بدون مراجعه به دادگاه (و از طریق مصالحه یا کدخدا منشی) 2- کم اهمیت، ناچیز

out of court

out of court settlement

<hr> (تصویر تلویزیون و غیره) ناواضح، مبهم، ابر گرفته، (عدسی) نامیزان، ناکانونی

(تصویر تلویزیون و غیره) ناواضح، مبهم، ابر گرفته، (عدسی) نامیزان، ناکانونی

out of focus

out of focus to focus

out of frame

<hr> 1- کج، خارج از خط، لنگ، تابدار 2- ناسازگار، ناهمساز، نامتوافق 3- نافرمان، سرکش

1- کج، خارج از خط، لنگ، تابدار 2- ناسازگار، ناهمساز، نامتوافق 3- نافرمان، سرکش

out of line

out of line coding

<hr> دارای مراحل ناجور، ناهمگام، ناهماهنگ، ناهمزمان، ناهم فاز

دارای مراحل ناجور، ناهمگام، ناهماهنگ، ناهمزمان، ناهم فاز

out of phase

out of phase component

out of pocket costs

out of position weld

<hr> (کالای انبار یا فروشگاه و غیره) ناموجود، تمام (شده)

(کالای انبار یا فروشگاه و غیره) ناموجود، تمام (شده)

out of stock

out of sync

out put oriented principles

<hr> (فیلم سینما و تلویزیون) بخش حذف شده، بریدگی

(فیلم سینما و تلویزیون) بخش حذف شده، بریدگی

out take

<hr> معنی : قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق <hr> معانی دیگر : (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا

معنی : قطع، سوراخ، راه خروج، مدت، قطع برق، زمان قطع برق معانی دیگر : (برق) قطع، خاموشی، (کار و غیره) وقفه، تعطیل، سورا

outage

outage reserve

<hr> معنی : شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر <hr> معانی دیگر : (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور

معنی : شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر معانی دیگر : (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور

outbreak

<hr> (جانورشناسی و گیاه شناسی - جفت گیری یا گشن گیری دوگونه یا فرد که با هم خویشی یا همانندی نزدیک ندارند) برون زادگیری، (مردم شناسی) ازدواج با خارج از طبقه ی خود، زیست شناسى : برون زاد اورى

(جانورشناسی و گیاه شناسی - جفت گیری یا گشن گیری دوگونه یا فرد که با هم خویشی یا همانندی نزدیک ندارند) برون زادگیری، (مردم شناسی) ازدواج با خارج از طبقه ی خود، زیست شناسى : برون زاد اورى

outbreeding

outbye or outby or outby

<hr> معنی : نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل <hr> معانی دیگر : درآیند، برآمد، بازده

معنی : نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل معانی دیگر : درآیند، برآمد، بازده

outcome

outcomes favourable to events

outcomes of trials

<hr> معنی : برون زد، سر بیرون کردن، نمودار شدن، رخ دادن <hr> معانی دیگر : (زمین شناسی)، رخنمون، ماده ی معدنی برون زده، ر&nbsp; دادن

معنی : برون زد، سر بیرون کردن، نمودار شدن، رخ دادن معانی دیگر : (زمین شناسی)، رخنمون، ماده ی معدنی برون زده، ر دادن

outcrop

outcrop indications

outcrop map

outcrop spring or contact spring or contact spring

<hr> (زیست شناسی - در جفت گیری و گشن گیری)، برون چلیپایی، امیزش کردن دو جنس مختلف با هم

(زیست شناسی - در جفت گیری و گشن گیری)، برون چلیپایی، امیزش کردن دو جنس مختلف با هم

outcross

<hr> کامپیوتر : تعداد رئوس جهت دارى که از یک گره خارج مى شوند

کامپیوتر : تعداد رئوس جهت دارى که از یک گره خارج مى شوند

outdegree

<hr> کامپیوتر : خطى از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط مى یابد

کامپیوتر : خطى از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط مى یابد

outdent

<hr> معنی : صحرایی، بیرون، خارج از منزل، در هوای ازاد، بیرونی <hr> معانی دیگر : در هوای آزاد، در بیرون، بیرون از ساختمان، بیرون، بیرونی، صحرایی، در هوای آزاد انجام شده

معنی : صحرایی، بیرون، خارج از منزل، در هوای ازاد، بیرونی معانی دیگر : در هوای آزاد، در بیرون، بیرون از ساختمان، بیرون، بیرونی، صحرایی، در هوای آزاد انجام شده

outdoor

outdoor antenna

outdoor exposure

outdoor living

outdoor power house

<hr> معنی : خارج، خارجی، بیرونی <hr> معانی دیگر : برونی، در بیرون، دوردست، دور افتاده، بعید

معنی : خارج، خارجی، بیرونی معانی دیگر : برونی، در بیرون، دوردست، دور افتاده، بعید

واژه های حرف "o" - دیکشنری تخصصی