انگلیسی به فارسی

outmanned

outmanning

outmanoeuvered

outmanoeuvering

<hr> (verb transitive) در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن

(verb transitive) در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن

outmanoeuvre

outmans

outmantle

outmarched

outmarches

outmarching

outmarried

outmarry

outmarrying

outmaster

<hr> معنی : پیش افتادن از، قدم فراتر نهادن از <hr> معانی دیگر : (در مقابله و ناورد) برنده شدن، بهتر بازی کردن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن

معنی : پیش افتادن از، قدم فراتر نهادن از معانی دیگر : (در مقابله و ناورد) برنده شدن، بهتر بازی کردن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن

outmatch

outmatched

outmatches

outmatching

outmate

outmated

outmating

outmeasured

outmen

outmerchant

<hr> معنی : از مد افتادن <hr> معانی دیگر : منسو&nbsp; شدن، غیر مرسوم

معنی : از مد افتادن معانی دیگر : منسو شدن، غیر مرسوم

outmode

<hr> از مد افتاده، منسوخ، غیرمتداول، قدیمی

از مد افتاده، منسوخ، غیرمتداول، قدیمی

outmoded

outmoding

<hr> معنی : دور، اقصی نقطه <hr> معانی دیگر : دورترین، دورافتاده ترین، اقصی نقاط

معنی : دور، اقصی نقطه معانی دیگر : دورترین، دورافتاده ترین، اقصی نقاط

outmost

outmount

outmouth

outmoved

outmoving

outname

<hr> معنی : عین <hr> معانی دیگر : چگونگی بیرون، کیفیت خارجی، دلبستگی بچیزهای بیرونی

معنی : عین معانی دیگر : چگونگی بیرون، کیفیت خارجی، دلبستگی بچیزهای بیرونی

outness

outnight

outnoise

<hr> معنی : افزون بودن بر، از حیی شماره بیشتر بودن، با تعداد زیادتر تفوق یافتن بر <hr> معانی دیگر : (از نظر تعداد) بیشتر بودن، از حیک شماره بیشتر بودن

معنی : افزون بودن بر، از حیی شماره بیشتر بودن، با تعداد زیادتر تفوق یافتن بر معانی دیگر : (از نظر تعداد) بیشتر بودن، از حیک شماره بیشتر بودن

outnumber

outnumbered

outnumbering

outoffice

outoven

<hr> معنی : سبقت جستن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن <hr> معانی دیگر : پیشی گرفتن، جلو زدن، تندتر رفتن، تندتر گام زدن از، تندتر قدم زدن از، پیش افتادن از

معنی : سبقت جستن، سبقت گرفتن، عقب گذاشتن معانی دیگر : پیشی گرفتن، جلو زدن، تندتر رفتن، تندتر گام زدن از، تندتر قدم زدن از، پیش افتادن از

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی