golden gate bridge

golden girl

golden girls

golden hello

golden hour photo

golden jubilee

golden lacquer

<hr> (ترجمه ی انگلیسی عبارت لاتین: aurea mediocritas) میانه روی، حد وسط، دوری از افراط و تفریط، میانه روی، برکناری از افراط و تفریط

(ترجمه ی انگلیسی عبارت لاتین: aurea mediocritas) میانه روی، حد وسط، دوری از افراط و تفریط، میانه روی، برکناری از افراط و تفریط

golden mean

golden mean proportion

golden meteorite

<hr> چیز قدیمی (به ویژه تصنیف یا سرود یا فیلم) که هنوز هم جاذبه و محبوبیت خود را حفظ کرده است

چیز قدیمی (به ویژه تصنیف یا سرود یا فیلم) که هنوز هم جاذبه و محبوبیت خود را حفظ کرده است

golden oldie

golden opportunity

<hr> (عامیانه) چتر نجات طلایی (پاداش خاتمه خدمت که به برخی از مدیران شرکت هایی که توسط شرکت دیگری تصاحب شده اند داده می شود تا آنها را راضی روانه کنند)، باج سبیل مدیران ارشد، (پول) راضی کن

(عامیانه) چتر نجات طلایی (پاداش خاتمه خدمت که به برخی از مدیران شرکت هایی که توسط شرکت دیگری تصاحب شده اند داده می شود تا آنها را راضی روانه کنند)، باج سبیل مدیران ارشد، (پول) راضی کن

golden parachute

<hr> (در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی

(در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی

golden rule

golden shower

golden snitch

golden syrup

golden trio

golden year

goldenmotive

<hr> معنی : سهره، سکه زر <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) سهره ی طلایی (به ویژه پرنده ی آوازه خوان آسیایی و اروپایی: carduelis carduelis و نوع آمریکایی آن: tristis carduelis)

معنی : سهره، سکه زر معانی دیگر : (جانور شناسی) سهره ی طلایی (به ویژه پرنده ی آوازه خوان آسیایی و اروپایی: carduelis carduelis و نوع آمریکایی آن: tristis carduelis)

goldfinch

goldfinch mayor

goldfinger

<hr> معنی : ماهی قرمز، ماهی طلایی <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) ماهی طلایی، ماهی قرمز (carassius auratus - کوچک و آب شیرین زی بوده و در حوض و دریاچه و جام شیشه ای و غیره نگهداری می شود)، ماهى طلایى، ماهى قرمز

معنی : ماهی قرمز، ماهی طلایی معانی دیگر : (جانور شناسی) ماهی طلایی، ماهی قرمز (carassius auratus - کوچک و آب شیرین زی بوده و در حوض و دریاچه و جام شیشه ای و غیره نگهداری می شود)، ماهى طلایى، ماهى قرمز

goldfish

goldfish memory

<hr> (در داستان) نام دختر کوچکی که به منزل سه خرس می رود، (g کوچک) آدم مو طلایی، ادم موطلایی

(در داستان) نام دختر کوچکی که به منزل سه خرس می رود، (g کوچک) آدم مو طلایی، ادم موطلایی

goldilocks

goldilocks and the three bears

goldmanite

goldschmidt's phase rule

<hr> معنی : زرگر، طلا ساز <hr> معانی دیگر : اولیور گلداسمیت (نویسنده ی انگلیسی)

معنی : زرگر، طلا ساز معانی دیگر : اولیور گلداسمیت (نویسنده ی انگلیسی)

goldsmith

goldweb

<hr> (افسانه ی یهود) آدم مصنوعی (که از طریق مراسم و افسون های حروفیون به وجود آمده است)، آدمک، ادم مصنوعی و خود کار در فولکلور عبری

(افسانه ی یهود) آدم مصنوعی (که از طریق مراسم و افسون های حروفیون به وجود آمده است)، آدمک، ادم مصنوعی و خود کار در فولکلور عبری

golem

golestan forest

<hr> معنی : بازی چوگان یا گلف <hr> معانی دیگر : (ورزش) گلف، گلف بازی کردن

معنی : بازی چوگان یا گلف معانی دیگر : (ورزش) گلف، گلف بازی کردن

golf

golf ball

<hr> معنی : چوگان گلف بازی، باشگاه گلف بازان <hr> معانی دیگر : چوگانک یا چوگان گلف (هریک از ابزار فلزی یا چوبی به اشکال و اندازه های مختلف که برای راندن گوی گلف به کار می رود)، باشگاه گلف بازان چوگان، باشگاه گلف بازی

معنی : چوگان گلف بازی، باشگاه گلف بازان معانی دیگر : چوگانک یا چوگان گلف (هریک از ابزار فلزی یا چوبی به اشکال و اندازه های مختلف که برای راندن گوی گلف به کار می رود)، باشگاه گلف بازان چوگان، باشگاه گلف بازی

golf club

<hr> زمین گلف (معمولا پوشیده از چمن و دارای 9 تا 18 سوراخ)

زمین گلف (معمولا پوشیده از چمن و دارای 9 تا 18 سوراخ)

golf course

golf tourism

golfer statue

<hr> (انجیل) جلجتا، کالواری (محلی که در آن حضرت عیسی را مصلوب کردند)، (g کوچک - نادر) گورستان، قربانگاه

(انجیل) جلجتا، کالواری (محلی که در آن حضرت عیسی را مصلوب کردند)، (g کوچک - نادر) گورستان، قربانگاه

golgotha

golkeeper

<hr> (حرف ندا برای بیان تعجب و غیره) عجب !، ای بابا!، ای بابا! golly! what are you doing here? عجب! تو اینجا چه میکنی؟ by golly به خدا، واقعا by golly, i didn't know that! به خدا قسم، نمیدانستم!

(حرف ندا برای بیان تعجب و غیره) عجب !، ای بابا!، ای بابا! golly! what are you doing here? عجب! تو اینجا چه میکنی؟ by golly به خدا، واقعا by golly, i didn't know that! به خدا قسم، نمیدانستم!

واژه های حرف "g" - پیشنهاد کاربران