پیشنهاد کاربران

<hr> (زیست شناسی) پرلاد، دارای کروموسومهایی چند برابر تعداد اصلی

(زیست شناسی) پرلاد، دارای کروموسومهایی چند برابر تعداد اصلی

polyploid

polyploidy

polypodiaceae

polypodiales

polypodium

<hr> مرجان وار، مرجانى، وابسته به بواسیرلحمى

مرجان وار، مرجانى، وابسته به بواسیرلحمى

polypoid

polyprotic acid

polyrhythmic

polysemic

<hr> معنی : بسیار معنی، دارای تعدد معانی، کثیر المعنی <hr> معانی دیگر : دارای تعدد معانی، کثیر المعنی، بسیار معنی

معنی : بسیار معنی، دارای تعدد معانی، کثیر المعنی معانی دیگر : دارای تعدد معانی، کثیر المعنی، بسیار معنی

polysemous

<hr> معنی : تکثر و تعدد معانی <hr> معانی دیگر : (داشتن چند معنی) چند معنایی، چند چمی

معنی : تکثر و تعدد معانی معانی دیگر : (داشتن چند معنی) چند معنایی، چند چمی

polysemy

polysomnography

polystemone

polysticta stelleri

polystictus pectoralis pectoralis

<hr> (نوعی پلاستیک محکم و فرانما) پلی استایرین، پلی استیرن

(نوعی پلاستیک محکم و فرانما) پلی استایرین، پلی استیرن

polystyrene

<hr> معنی : چند سیلابی، چند هجایی <hr> معانی دیگر : چند هجایی (polysyllabical هم می گویند)، درمورد کلمه چند سیلابی

معنی : چند سیلابی، چند هجایی معانی دیگر : چند هجایی (polysyllabical هم می گویند)، درمورد کلمه چند سیلابی

polysyllabic

<hr> معنی : چند هجایی، کلمه چند هجایی، لغت چند سیلابی <hr> معانی دیگر : واژه ی چند هجایی

معنی : چند هجایی، کلمه چند هجایی، لغت چند سیلابی معانی دیگر : واژه ی چند هجایی

polysyllable

polysynthetic languag

polysynthetic twinning

polysystem

<hr> وابسته به آموزش رشته های گوناگون علمی و فنی، پلی تکنیک، دارالفنون، چند فنوری، وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف، وابسته به علوم عملی مختلف، دانشکده صنعتی

وابسته به آموزش رشته های گوناگون علمی و فنی، پلی تکنیک، دارالفنون، چند فنوری، وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف، وابسته به علوم عملی مختلف، دانشکده صنعتی

polytechnic

polytene chromosome

polytenization

<hr> معنی : چند خدا پرستی، پرستش خدایان متعدد <hr> معانی دیگر : پرستش بیش از یک خدا، شرک، آیین چند خدایی

معنی : چند خدا پرستی، پرستش خدایان متعدد معانی دیگر : پرستش بیش از یک خدا، شرک، آیین چند خدایی

polytheism

<hr> معنی : مشرک <hr> معانی دیگر : مشرک

معنی : مشرک معانی دیگر : مشرک

polytheist

polytheists

polythetic classification

<hr> (دارای بیش از یک نوزاد در هر زایمان) چند نوزادی، چند قلو زایی، polycarpic : دارای میوه یا تخم بسیار، پرتخم

(دارای بیش از یک نوزاد در هر زایمان) چند نوزادی، چند قلو زایی، polycarpic : دارای میوه یا تخم بسیار، پرتخم

polytocous

polytomous

polytopic

polytrauma

polytunnel

polytypism

<hr> معنی : دارای حلقه های اشباع نشده <hr> معانی دیگر : (چربی های گیاهی و حیوانی) اشباع نشده

معنی : دارای حلقه های اشباع نشده معانی دیگر : (چربی های گیاهی و حیوانی) اشباع نشده

polyunsaturated

<hr> (پزشکی) پرپیشابی، پر ادراری (شاشیدن بیش از حد و بیمار گونه)، طب ادرار زیاد

(پزشکی) پرپیشابی، پر ادراری (شاشیدن بیش از حد و بیمار گونه)، طب ادرار زیاد

polyuria

<hr> معنی : چند ظرفیتی، چند بنیانی <hr> معانی دیگر : (ترکیزه شناسی - وابسته به واکسن موثر در برابر چندین باکتری و ریزاندامگان های دیگر) چند کاره، چند کنشی، طب دارای پادگن ها یا پادتن های گوناگون

معنی : چند ظرفیتی، چند بنیانی معانی دیگر : (ترکیزه شناسی - وابسته به واکسن موثر در برابر چندین باکتری و ریزاندامگان های دیگر) چند کاره، چند کنشی، طب دارای پادگن ها یا پادتن های گوناگون

polyvalent

polyvinylpyrrolidone

<hr> معنی : گوشت میوه، گوشت سیب <hr> معانی دیگر : تفاله ی سیب (که آب آن را گرفته اند)، تفاله ی میوه (مثلا پرتقالی که آب آن را گرفته اند)، pumace : گوشت سیب

معنی : گوشت میوه، گوشت سیب معانی دیگر : تفاله ی سیب (که آب آن را گرفته اند)، تفاله ی میوه (مثلا پرتقالی که آب آن را گرفته اند)، pumace : گوشت سیب

pomace

<hr> معنی : سیب، میوه سیبی، گلوله یا کره <hr> معانی دیگر : (انواع میوه ها مانند سیب و گلابی که برچه ی یکپارچه ی آنها با لایه ی گوشتالو و معمولا خوراکی احاطه شده است) سیب گونه، سیب مانه، شفت دار

معنی : سیب، میوه سیبی، گلوله یا کره معانی دیگر : (انواع میوه ها مانند سیب و گلابی که برچه ی یکپارچه ی آنها با لایه ی گوشتالو و معمولا خوراکی احاطه شده است) سیب گونه، سیب مانه، شفت دار

pome

pome fruit

<hr> معنی : انار، درخت انار <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی )، درخت انار (جنس punica به ویژه punica granatum از تیره ی punicaceae و راسته ی myrtales که دولپه ای هستند)، میوه ی این درخت: انار، نار

معنی : انار، درخت انار معانی دیگر : (گیاه شناسی )، درخت انار (جنس punica به ویژه punica granatum از تیره ی punicaceae و راسته ی myrtales که دولپه ای هستند)، میوه ی این درخت: انار، نار

pomegranate

pomegranate blossoms

pomegranate paste

pomegranates

pomelo

pomelos

<hr> (جانور شناسی) پامفرت (از تیره ی bramidae که از ماهیان استخوانی و دریایی هستند)، یکجور ماهى خوراکى دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهى سیم دریایى

(جانور شناسی) پامفرت (از تیره ی bramidae که از ماهیان استخوانی و دریایی هستند)، یکجور ماهى خوراکى دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهى سیم دریایى

واژه های حرف "p" - پیشنهاد کاربران