پیشنهاد کاربران

ride a bicycle

ride a bike

ride a horse

ride a motorcycle

ride a pony

ride a rollercoaster

ride a skateboard

ride abike

ride along

ride around

ride away

ride bicycle

ride bike

ride bus

ride by

ride comfort

<hr> (موسیقی جاز) سنج آویخته بر فراز طبل

(موسیقی جاز) سنج آویخته بر فراز طبل

ride cymbal

<hr> 1- (هنگام سواری) به چیزی زدن و آن را انداختن 2- (در سواری) جلو زدن 3- چیره شدن 4- (اسب را) از نفس انداختن

1- (هنگام سواری) به چیزی زدن و آن را انداختن 2- (در سواری) جلو زدن 3- چیره شدن 4- (اسب را) از نفس انداختن

ride down

ride for

ride hailing

ride height

ride horse

ride into

ride off

ride on

ride ones luck

ride or die

<hr> 1- (کشتی - هنگام توفان) بدون خسارت زیاد شناور ماندن 2- تاب آوردن، تحمل کردن، خم به ابرو نیاوردن

1- (کشتی - هنگام توفان) بدون خسارت زیاد شناور ماندن 2- تاب آوردن، تحمل کردن، خم به ابرو نیاوردن

ride out

ride out the storm

ride quality

ride sharing

<hr> 1- (امریکا - سابقا) به عنوان مستحفظ دلیجان سفر کردن، تفنگدار قافله بودن 2- به عنوان گارد مخصوص خدمت کردن، (از جان رئیس جمهور و غیره) حفاظت کردن

1- (امریکا - سابقا) به عنوان مستحفظ دلیجان سفر کردن، تفنگدار قافله بودن 2- به عنوان گارد مخصوص خدمت کردن، (از جان رئیس جمهور و غیره) حفاظت کردن

ride shotgun

ride the bus

ride the lightning

ride the wave of

ride through

ride trolly

<hr> (به ویژه جامه) بیرون زدن، در بالا جمع شدن

(به ویژه جامه) بیرون زدن، در بالا جمع شدن

ride up

ride with someone

rideable

<hr> <b>معنی</b> : الحاقیه <hr> <b>معانی دیگر</b> : سوار، راکب، توضیح اضافی، شرح، تبصره، سوار کار

معنی : الحاقیه معانی دیگر : سوار، راکب، توضیح اضافی، شرح، تبصره، سوار کار

rider

rider keelson

riders

<hr> (به ویژه اتوبوس یا مترو یا ترن) مسافران، استفاده کنندگان، تعداد مسافران

(به ویژه اتوبوس یا مترو یا ترن) مسافران، استفاده کنندگان، تعداد مسافران

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران