signaling

signaling theory

signaling uncertainty

signalized point

signalled

<hr> اشاره کننده، اخطار کننده

اشاره کننده، اخطار کننده

signaller

signalling

signalling centre

signalling game

signalling theory

<hr> شرح قیافه و ویژگی های شخص (برای استفاده ی پلیس)، تعیین هویت باشرح علائم ظاهری شخص

شرح قیافه و ویژگی های شخص (برای استفاده ی پلیس)، تعیین هویت باشرح علائم ظاهری شخص

signalment

signals

signals intelligence

signals reflect

<hr> معنی : صاحب امضاء، امضاء کننده، امضایی <hr> معانی دیگر : امضا کننده

معنی : صاحب امضاء، امضاء کننده، امضایی معانی دیگر : امضا کننده

signatory

signatur

<hr> معنی : اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح <hr> معانی دیگر : رقم، نشان ویژه، علامت مشخصه، (هر چیزی که به جای امضا به کار رود) مهر، عمل امضا کردن، رجوع شود به: theme song

معنی : اثر، دستینه، امضا، پاراف، امضاء، امضاء کردن، صحه، توشیح معانی دیگر : رقم، نشان ویژه، علامت مشخصه، (هر چیزی که به جای امضا به کار رود) مهر، عمل امضا کردن، رجوع شود به: theme song

signature

signature contributor

signature control

signature dish

signature drink

signature scent

signature shirt

signature strength

signatures of selection

signcryption

<hr> معنی : علامت دار، امضاء شده <hr> معانی دیگر : علامت دار، امضاء شده

معنی : علامت دار، امضاء شده معانی دیگر : علامت دار، امضاء شده

signed

signed distance

signed distance function

signed language

signed limited edition

signed off

signed up

<hr> معنی : امضاء کننده <hr> معانی دیگر : امضاء کننده

معنی : امضاء کننده معانی دیگر : امضاء کننده

signer

signes

<hr> معنی : مهر، انگشتری خاتم دار، مهر کردن <hr> معانی دیگر : مهر امضا، خاتم، اثر این مهر بر کاغذ، جای مهر

معنی : مهر، انگشتری خاتم دار، مهر کردن معانی دیگر : مهر امضا، خاتم، اثر این مهر بر کاغذ، جای مهر

signet

<hr> انگشتر خاتم دار، انگشتر امضا (که به جای نگین دارای مهر است)

انگشتر خاتم دار، انگشتر امضا (که به جای نگین دارای مهر است)

signet ring

signet ring cell carcinoma

signet ringا

signifcant

signifcantly

signifed

signifer

<hr> معنی : معنی، اهمیت، مفهوم، مفاد، قدر <hr> معانی دیگر : مهندی، دربایی، بایستگی، چم، آرش، فحوا، مقصود

معنی : معنی، اهمیت، مفهوم، مفاد، قدر معانی دیگر : مهندی، دربایی، بایستگی، چم، آرش، فحوا، مقصود

واژه های حرف "s" - پیشنهاد کاربران