ventral fin

<hr> معنی : بطن <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی - کالبدشناسی) شکمچه، کاواکچه، شکم، شکمچه مغز، حفره

معنی : بطن معانی دیگر : (جانورشناسی - کالبدشناسی) شکمچه، کاواکچه، شکم، شکمچه مغز، حفره

ventricle

ventricle capacity

<hr> معنی : بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای <hr> معانی دیگر : وابسته به شکمچه، کاواکچه ای

معنی : بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای معانی دیگر : وابسته به شکمچه، کاواکچه ای

ventricular

ventricular assist device

ventricular escape

ventricular extrasystole

ventricular fibrilation

ventricular fibrillation

ventricular tachycardia

ventriculo

ventriculoperitoneal

ventriloque

<hr> کسی که در گفتار بطنی مهارت دارد، شکم گو، شکم گوگر، ventriloquistic درخمیه شب بازی وغیره کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند

کسی که در گفتار بطنی مهارت دارد، شکم گو، شکم گوگر، ventriloquistic درخمیه شب بازی وغیره کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند

ventriloquist

<hr> شکمی - کناری، بطنی - جانبی، بطنی و جانبی، در قسمت جانبی شکم

شکمی - کناری، بطنی - جانبی، بطنی و جانبی، در قسمت جانبی شکم

ventrolateral

ventromedial

ventromedial hypothalamus

<hr> شهر ونتورا (در جنوب غربی کالیفرنیا - امریکا)

شهر ونتورا (در جنوب غربی کالیفرنیا - امریکا)

ventura

<hr> معنی : مخاطره، سرگذشت، جسارت، جرات، ریسک، مبادرت، اقدام بکار مخاطره امیز، معامله قماری، اقدام یا مبادرت کردن به <hr> معانی دیگر : معامله ی قماری، داد و ستد مخاطره آمیز، کار الله بختی، سیج، سیج گیری، سیج پذیری، داد و ستد سیجی، معامله ی قماری کردن، سیج کردن، خطر کردن، سیج گیری کردن، ریسک کردن، به مخاطره انداختن، به آب و آتش زدن، سیجیدن، به خطر انداختن، (با جرات) عمل کردن، جرات کردن، یارا داشتن، یاراییدن

معنی : مخاطره، سرگذشت، جسارت، جرات، ریسک، مبادرت، اقدام بکار مخاطره امیز، معامله قماری، اقدام یا مبادرت کردن به معانی دیگر : معامله ی قماری، داد و ستد مخاطره آمیز، کار الله بختی، سیج، سیج گیری، سیج پذیری، داد و ستد سیجی، معامله ی قماری کردن، سیج کردن، خطر کردن، سیج گیری کردن، ریسک کردن، به مخاطره ان

venture

venture an opinion

venture business

<hr> سرمایه گذاری مخاطره آمیز، سرمایه گذاری قماری (که احتمال زیان یا سود کلان آن زیاد است)

سرمایه گذاری مخاطره آمیز، سرمایه گذاری قماری (که احتمال زیان یا سود کلان آن زیاد است)

venture capital

venture capital investments

venture capital investor

venture capitalist

venture cup

venture forth

venture mask

venture out

venture to say

<hr> معنی : ماجرا جو <hr> معانی دیگر : متهور، بی باک

معنی : ماجرا جو معانی دیگر : متهور، بی باک

venturer

ventures

<hr> معنی : متهور، خطر ناک، مخاطره امیز، پر مخاطره، با تهور <hr> معانی دیگر : مخاطره آمیز، پرخطر، سیجناک، ریسک دار، آمد و نیامددار

معنی : متهور، خطر ناک، مخاطره امیز، پر مخاطره، با تهور معانی دیگر : مخاطره آمیز، پرخطر، سیجناک، ریسک دار، آمد و نیامددار

venturesome

venturesomeness

venturi effect

venturi scrubber

venturing

<hr> معنی : اغاز، محل دادرسی، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی <hr> معانی دیگر : (حقوق) محل وقوع جنایت، محل دادگاه، حوزه ی قضایی، (نادر) بخشی از استشهادنامه که محل صدور آن را ذکر می کند، (نمایش یا مسابقه و غیره) محل اجرا، محل انجام، انجامگاه، امدن، حمله

معنی : اغاز، محل دادرسی، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی معانی دیگر : (حقوق) محل وقوع جنایت، محل دادگاه، حوزه ی قضایی، (نادر) بخشی از استشهادنامه که محل صدور آن را ذکر می کند، (نمایش یا مسابقه و غیره) محل اجرا، محل انجام، انجامگاه، امدن، حمله

venue

venues

<hr> (کالبدشناسی) ورید کوچک، وریدچه، سیاهرگچه، مویرگ، (گیاه شناسی) هریک از شاخه های رگبرگ، رگبرگچه، ورید کوچک، رگ کوچک

(کالبدشناسی) ورید کوچک، وریدچه، سیاهرگچه، مویرگ، (گیاه شناسی) هریک از شاخه های رگبرگ، رگبرگچه، ورید کوچک، رگ کوچک

venule

venur

<hr> معنی : زن زیبا، خورشید، ناهید، ستاره زهره، الهه عشق و زیبایی <hr> معانی دیگر : (اسطوره ی روم) ونوس (الهه ی زیبایی و عشق - برابر با aphrodite یونانی)، (نجوم) زهره، تندیس ونوس

معنی : زن زیبا، خورشید، ناهید، ستاره زهره، الهه عشق و زیبایی معانی دیگر : (اسطوره ی روم) ونوس (الهه ی زیبایی و عشق - برابر با aphrodite یونانی)، (نجوم) زهره، تندیس ونوس

venus

venus star

<hr> (گیاه شناسی) دام ونوس (dionaea muscipula از خانواده ی sundew ـ گیاه مرداب زی بومی ایالات متحده)

(گیاه شناسی) دام ونوس (dionaea muscipula از خانواده ی sundew ـ گیاه مرداب زی بومی ایالات متحده)

واژه های حرف "v" - پیشنهاد کاربران