gang of four

gang of murderers

gang of smugglers

gang of virtue

gang of youth

gang plow

gang process chart

gang pumping multiple pumping

gang punch

gang rape

gang synchronizer

<hr> معنی : جمع شدن، گرد هم امدن <hr> معانی دیگر : ملاقات کردن

معنی : جمع شدن، گرد هم امدن معانی دیگر : ملاقات کردن

gang up

<hr> جملگی به سر کسی ریختن، چند تا یکی کردن

جملگی به سر کسی ریختن، چند تا یکی کردن

gang up on

gang violence

gang-rape

ganga

gangamopteris

gangan

gangava

<hr> (کاربرد ناپسند) گاییدن متعدد، به زور گاییدن (یک زن توسط چند مرد)

(کاربرد ناپسند) گاییدن متعدد، به زور گاییدن (یک زن توسط چند مرد)

gangbang

gangbanger

gangboard

gangbuster

<hr> (خودمانی) پلیس، ماموران مبارزه با دسته های تبهکار، ماموران مبارزه با دستههای تبهکار like gangbusters با حرارت، با موفقیت

(خودمانی) پلیس، ماموران مبارزه با دسته های تبهکار، ماموران مبارزه با دستههای تبهکار like gangbusters با حرارت، با موفقیت

gangbusters

gangdom

gange

ganged

ganged forms

ganged switch

ganged tuning

ganged tuning capacitor

ganged volume control

<hr> معنی : اسب تند رو، سر عمله، مسافر پیاده <hr> معانی دیگر : سرکارگر، سرپرست گروهی کارگر

معنی : اسب تند رو، سر عمله، مسافر پیاده معانی دیگر : سرکارگر، سرپرست گروهی کارگر

ganger

gangerous

gangers

<hr> رودخانه ی گنگ (در هند و بنگلادش جاری است)، گنگی

رودخانه ی گنگ (در هند و بنگلادش جاری است)، گنگی

ganges

gangetic

gangflower

ganging

ganging up

gangism

<hr> حوزه ی عملیات دسته ی تبهکاران، پاتوق تبهکاران، دنیای جنایتکاران

حوزه ی عملیات دسته ی تبهکاران، پاتوق تبهکاران، دنیای جنایتکاران

واژه های حرف "g"