صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ج" - لغت نامه دهخدا
جدول مسطر
جدول نطاقات
جدول کش
جدول کشی
جدول کشیدن
جدولیان
جدوی
جدکاره
جدکمرزده
جدگاره
جدی
جدی گفتن
جدیا
جدیات
جدیان
جدیانی
جدیب
جدیت
جدیت کردن
جدید
جدید الایمان
جدید النسق
جدید الورود
جدید الولاده
جدیدا
جدیدالاحداث
جدیدالاسلام
جدیدالایمان
جدیدالبناء
جدیدالنسق
جدیدالورود
جدیدالولاده
جدیدان
جدیداً
جدیده
جدیدی
جدیر
جدیرائی
جدیره
جدیرون
جدیس
جدیع
جدیع کرمانی
جدیف
جدیل
جدیله
جدیلی
جدیه
بیشتر