انگلیسی به انگلیسی

after a short space

<hr> با این وجود، بعد از همه ی این حرف ها، هر چه باشد

با این وجود، بعد از همه ی این حرف ها، هر چه باشد

after all

after completion of their terms

after dinner

after due consideration

<hr> خارج از ساعات اداری (یا مدرسه و مطب و غیره)، اضافه بر ساعت کار، باز (حتی پس از ساعات اداری)، بعد از ساعات اداری، وابسته به این ساعات

خارج از ساعات اداری (یا مدرسه و مطب و غیره)، اضافه بر ساعت کار، باز (حتی پس از ساعات اداری)، بعد از ساعات اداری، وابسته به این ساعات

after hours

after hours trading

after me the deluge

<hr> بطور دلخواه، موافق میل

بطور دلخواه، موافق میل

after one's will

after party

after school

<hr> (زلزله ی کوچکتر که پس از زمین لرزه ی اولیه حادث می شود) پس لرزه

(زلزله ی کوچکتر که پس از زمین لرزه ی اولیه حادث می شود) پس لرزه

after shock

after sunrise

after that

after the destruction of the 2nd temple

after the destruction of the temple

after the event

after the fact

after this

after this manner

after treatment

<hr> ما که رفتیم هرچه می خواهد بشود

ما که رفتیم هرچه می خواهد بشود

after us the deluge

after you

<hr> معنی : جفت، جنین، مشیمه <hr> معانی دیگر : (پس از زایمان) جفت، بند ناف و غیره، پس زایه

معنی : جفت، جنین، مشیمه معانی دیگر : (پس از زایمان) جفت، بند ناف و غیره، پس زایه

afterbirth

<hr> (کالبد شناسی) مخچه و پل دماغی (رجوع شود به:metencephalon)، پس م، مبداءنخاع

(کالبد شناسی) مخچه و پل دماغی (رجوع شود به:metencephalon)، پس م، مبداءنخاع

afterbrain

<hr> (موتور هواپیماهای جت) پس سوز (اسبابی که در لوله ی انتهایی موتور جت قرار می دهند تا سوخت اضافی را مشتعل کند)

(موتور هواپیماهای جت) پس سوز (اسبابی که در لوله ی انتهایی موتور جت قرار می دهند تا سوخت اضافی را مشتعل کند)

afterburner

<hr> علوم نظامى : عملیات بعد از احتراق سوخت

علوم نظامى : عملیات بعد از احتراق سوخت

afterburning

<hr> معنی : توجه و مواظبت در مرحلهء نقاهت <hr> معانی دیگر : طب توجه و مواظبت در مرحله ء نقاهت، (پزشکی - پرستاری کسی که تازه عمل کرده و یا مریض بوده) پس تیمار، مراقبت بعد از عمل یا بیماری و غیره

معنی : توجه و مواظبت در مرحلهء نقاهت معانی دیگر : طب توجه و مواظبت در مرحله ء نقاهت، (پزشکی - پرستاری کسی که تازه عمل کرده و یا مریض بوده) پس تیمار، مراقبت بعد از عمل یا بیماری و غیره

aftercare

<hr> حاصل دوم باره، حصاددوم، دوباره حاصل دادن

حاصل دوم باره، حصاددوم، دوباره حاصل دادن

aftercrop

<hr> (معدن شناسی) گاز سمی (که پس از انفجار معدن باقی می ماند)، پس گاز

(معدن شناسی) گاز سمی (که پس از انفجار معدن باقی می ماند)، پس گاز

afterdamp

<hr> معنی : عقب کشتی <hr> معانی دیگر : بخشی از کشتی که بین عقب عرشه و وسط آن واقع شده، پس میان عرشه

معنی : عقب کشتی معانی دیگر : بخشی از کشتی که بین عقب عرشه و وسط آن واقع شده، پس میان عرشه

afterdeck

<hr> معنی : اثر بعدی، اثر ثانوی، اثر بعدی داور <hr> معانی دیگر : پس پیامد، (پزشکی) اثر ثانوی (دارو و غیره)، تاثیر بعدی، پس بر، طب اثر بعدی داور

معنی : اثر بعدی، اثر ثانوی، اثر بعدی داور معانی دیگر : پس پیامد، (پزشکی) اثر ثانوی (دارو و غیره)، تاثیر بعدی، پس بر، طب اثر بعدی داور

aftereffect

aftergame

<hr> معنی : پس فروزش، پس تاب <hr> معانی دیگر : (روشنی پس از رفتن نور یا خورشید) پستاب، شفق

معنی : پس فروزش، پس تاب معانی دیگر : (روشنی پس از رفتن نور یا خورشید) پستاب، شفق

afterglow

aftergrass

aftergrowth

<hr> معنی : پس دید، تصویر بعدی چیزی <hr> معانی دیگر : (روان شناسی) صورت ذهنی بعدی، رد تصویر، پس پنداره، پس انگار، تصویر بعدی چیزی روی سلولهای چشم، اثارباقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی، پس دید

معنی : پس دید، تصویر بعدی چیزی معانی دیگر : (روان شناسی) صورت ذهنی بعدی، رد تصویر، پس پنداره، پس انگار، تصویر بعدی چیزی روی سلولهای چشم، اثارباقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی، پس دید

afterimage

<hr> معنی : زندگی پس از مرگ <hr> معانی دیگر : جهان باقی، آخرت

معنی : زندگی پس از مرگ معانی دیگر : جهان باقی، آخرت

afterlife

afterlight

afterload

<hr> معنی : عواقب بعدی، پسایند <hr> معانی دیگر : پیامد، نتیجه (به ویژه نتیجه ی ناخوشایند)، (کشاورزی) پس چین، محصول ثانوی

معنی : عواقب بعدی، پسایند معانی دیگر : پیامد، نتیجه (به ویژه نتیجه ی ناخوشایند)، (کشاورزی) پس چین، محصول ثانوی

aftermath

aftermath of the earthquake

<hr> معنی : واپسین، پست ترین، عقب ترین <hr> معانی دیگر : (در کشتی) نزدیک به عقب عرشه، نزدیکترین دگل عقب کشتی

معنی : واپسین، پست ترین، عقب ترین معانی دیگر : (در کشتی) نزدیک به عقب عرشه، نزدیکترین دگل عقب کشتی

aftermost

<hr> معنی : عصر، بعد از ظهر <hr> معانی دیگر : بعد از ظهر (از ظهر تا غروب)، پس نیمروز، دوران افول، پیری، آغاز نزول، وابسته به بعد از ظهر، عصرانه

معنی : عصر، بعد از ظهر معانی دیگر : بعد از ظهر (از ظهر تا غروب)، پس نیمروز، دوران افول، پیری، آغاز نزول، وابسته به بعد از ظهر، عصرانه

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی