انگلیسی به انگلیسی

<hr> (پزشکی) تباهی سلول های عصبی مسئول حرکت عضلات (lou gehrig disease هم می گویند)

(پزشکی) تباهی سلول های عصبی مسئول حرکت عضلات (lou gehrig disease هم می گویند)

amyotrophic lateral sclerosis

amyotrophy

<hr> (داروسازی) امیتال (نام بازرگانی اموباربیتال)

(داروسازی) امیتال (نام بازرگانی اموباربیتال)

amytal

<hr> مخفف: در سال، سنه ی، یک، واحد، یک عدد، هر یک، در، چیزی، کسی، - ی، (an حرف تعریفی است که قبل از حروف صدادار یا واژه هایی که با h غیر ملفوظ آغاز می شوند می آید، ولی a قبل از واژه هایی که با حروف بی صدا آغاز می شوند می آید - فرق (a (an و the این است که a و an حرف های تعریف نکره یا نامعلوم هستند، در صورتیکه the حرف تعریف معرفه یا معلوم است:، پیشوند a- که قبل از حروف صدادار تبدیل به an- می شود، پیشوند ad- (که قبل از واژه هایی که با n شروع می شوند به صورت ـ an در می آید)، حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف h بصورت anاستعمال میشود <hr> an _ پسوند (صفت ساز):، متعلق یا وابسته بودن به [diocesan]، متولد یا اهل محلی [mexican]، متدین به [lutheran]

مخفف: در سال، سنه ی، یک، واحد، یک عدد، هر یک، در، چیزی، کسی، - ی، (an حرف تعریفی است که قبل از حروف صدادار یا واژه هایی که با h غیر ملفوظ آغاز می شوند می آید، ولی a قبل از واژه هایی که با حروف بی صدا آغاز می شوند می آید - فرق (a (an و the این است که a و an حرف های تعریف نکره یا نامعلوم هستند، در صور

an agreement was signed

an anglican church

<hr> خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود

خوردن روزانه ی میوه موجب سلامتی می شود

an apple a day keeps the doctor away

an authority on

an error occurred

an officer and a gentleman

an open door may tempt a saint

an understanding was reached

<hr> معنی : اطلاعات سودمند، از هر کدام بمقدار مساوی <hr> معانی دیگر : مخفف: انجمن پرستاران امریکا، پیشوند:، فراز، به سوی بالا [anadromous]، عقب، معکوس [anagram]، دوباره [anabaptist]، سرتاسر، کاملا [analysis]، (در نسخه ی پزشکی) از هر یک (از اجزای مذکور)، مجموعه ای از روایات و خاطرات (به ویژه توسط یا درباره ی شخص واحد)، adv : درنسخه نویسی از هر کدام بمقدار مساوی، n : مجموعه یا گلچینی از گفته ها واقوال یک شخص، منتخبات، اطلاعات سودمند <hr> ana _ پسوند (اسم ساز): نوشتجات، روایات، دانستنی ها [americana]

معنی : اطلاعات سودمند، از هر کدام بمقدار مساوی معانی دیگر : مخفف: انجمن پرستاران امریکا، پیشوند:، فراز، به سوی بالا [anadromous]، عقب، معکوس [anagram]، دوباره [anabaptist]، سرتاسر، کاملا [analysis]، (در نسخه ی پزشکی) از هر یک (از اجزای مذکور)، مجموعه ای از روایات و خاطرات (به ویژه توسط یا درباره ی ش

<hr> (گیاه شناسی) خزه ی بالارو (جنسی از جلبک های آبی متمایل به سبز که بیشتر در آب انبارها پیدا می شوند)، توده ی خزه های بالارو

(گیاه شناسی) خزه ی بالارو (جنسی از جلبک های آبی متمایل به سبز که بیشتر در آب انبارها پیدا می شوند)، توده ی خزه های بالارو

anabaena

<hr> معنی : فرقهای از پروتستان ها

معنی : فرقهای از پروتستان ها

anabaptism

<hr> (مسیحیت) آناباپتیست (فرقه ی افراطی قرن شانزدهم در سویس) وابسته به این فرقه، فرقه ای از پروتستان ها

(مسیحیت) آناباپتیست (فرقه ی افراطی قرن شانزدهم در سویس) وابسته به این فرقه، فرقه ای از پروتستان ها

anabaptist

anabasine

<hr> لشگرکشی نافرجام کورش صغیر به منظور سرنگون سازی اردشیر دوم و بازگشت ده هزار یونانی طرفدار او به یونان، عنوان کتابی که گزنفون مورخ یونانی درباره ی این ماجرا نگاشت

لشگرکشی نافرجام کورش صغیر به منظور سرنگون سازی اردشیر دوم و بازگشت ده هزار یونانی طرفدار او به یونان، عنوان کتابی که گزنفون مورخ یونانی درباره ی این ماجرا نگاشت

anabasis

<hr> (در مورد باد و هوا) به سوی بالا، فرازسوی

(در مورد باد و هوا) به سوی بالا، فرازسوی

anabatic

<hr> معنی : زنده سازی، تجدید <hr> معانی دیگر : (زیست شناسی) باز زیستی، تعلیق حیات، فرازیستایی

معنی : زنده سازی، تجدید معانی دیگر : (زیست شناسی) باز زیستی، تعلیق حیات، فرازیستایی

anabiosis

anabiotic

anabolic

<hr> (تنکردشناسی) سوخت و ساخت بافت ساز، آنابولیسم، فراگوهرش (تبدیل خوراک به بافت در جانداران و گیاهان - مقایسه شود با: catabolism)

(تنکردشناسی) سوخت و ساخت بافت ساز، آنابولیسم، فراگوهرش (تبدیل خوراک به بافت در جانداران و گیاهان - مقایسه شود با: catabolism)

anabolism

anabolite

<hr> (شاخه ای که از رود جدا شده و دوباره به آن می پیوندد) شاخابه، چم رود

(شاخه ای که از رود جدا شده و دوباره به آن می پیوندد) شاخابه، چم رود

anabranch

<hr> anachronous anachronistic : نابهنگام، بیمورد از نظر تاری&nbsp; وقوع

anachronous anachronistic : نابهنگام، بیمورد از نظر تاری وقوع

anachronic

<hr> معنی : نابهنگامی، بی موردی <hr> معانی دیگر : (تاریخ نویسی و ذکر تاریخ رویدادها) دادن تاریخ عوضی، انتساب رویداد به زمانی قبل از زمان واقعی، نابهنجاری تاریخی، نابهنگام، غیرتاریخی، درتاری&nbsp; نویسی اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و ظهور اشخاص

معنی : نابهنگامی، بی موردی معانی دیگر : (تاریخ نویسی و ذکر تاریخ رویدادها) دادن تاریخ عوضی، انتساب رویداد به زمانی قبل از زمان واقعی، نابهنجاری تاریخی، نابهنگام، غیرتاریخی، درتاری نویسی اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و ظهور اشخاص

anachronism

<hr> معنی : بیمورد، نا بهنگام <hr> معانی دیگر : anachronous anachronic : نابهنگام، بیمورد ازنظر تاری&nbsp; وقوع

معنی : بیمورد، نا بهنگام معانی دیگر : anachronous anachronic : نابهنگام، بیمورد ازنظر تاری وقوع

anachronistic

anachronistical

anachronistically

anacidity

<hr> روانشناسى : انگل وارگى

anaclisis

<hr> (روانکاوی) انگل واره، متعلق به، متکی به

(روانکاوی) انگل واره، متعلق به، متکی به

anaclitic

<hr> (دستور زبان) تغییر روند دستوری در وسط جمله (به خاطر زیبانگاری)، جمله ای که ترتیب دستوری آن معکوس شده (به خاطر زیبانویسی)

(دستور زبان) تغییر روند دستوری در وسط جمله (به خاطر زیبانگاری)، جمله ای که ترتیب دستوری آن معکوس شده (به خاطر زیبانویسی)

anacoluthon

<hr> معنی : یکنوع مار بزرگ سیلانی، نوعی مار یاافعی امریکای جنوبی <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) آناکاندا (نوعی مار بوآ به نام لاتین eunectes murinus - بومی امریکای جنوبی)

معنی : یکنوع مار بزرگ سیلانی، نوعی مار یاافعی امریکای جنوبی معانی دیگر : (جانورشناسی) آناکاندا (نوعی مار بوآ به نام لاتین eunectes murinus - بومی امریکای جنوبی)

anaconda

<hr> آناکرون (شاعر یونانی قرن ششم پیش از میلاد)

آناکرون (شاعر یونانی قرن ششم پیش از میلاد)

anacreon

<hr> معنی : شعر بزمی، وابسته به اناکریان شاعر یونانی <hr> معانی دیگر : (گاهی با a کوچک) همانند شعر آناکرون (شاعر باستانی یونان)، شعر در تعریف بزم و عشق

معنی : شعر بزمی، وابسته به اناکریان شاعر یونانی معانی دیگر : (گاهی با a کوچک) همانند شعر آناکرون (شاعر باستانی یونان)، شعر در تعریف بزم و عشق

anacreontic

<hr> (شعر) یک یا چند هجای نامشدد در ابتدای بیت

(شعر) یک یا چند هجای نامشدد در ابتدای بیت

anacrusis

<hr> روانشناسى : ناشنوایى

anacusis

<hr> معنی : تاج گل، گردن بند، حلقه گل، سربند، گیس بند، طوق <hr> معانی دیگر : (شعر قدیم) تاج گل

معنی : تاج گل، گردن بند، حلقه گل، سربند، گیس بند، طوق معانی دیگر : (شعر قدیم) تاج گل

anadem

<hr> (بدیع) ردالعجز علی الصدر، تکرار آخرین واژه یا عبارت سطر در اول سطر بعدی:، ردالمعجزعلی الصدر

(بدیع) ردالعجز علی الصدر، تکرار آخرین واژه یا عبارت سطر در اول سطر بعدی:، ردالمعجزعلی الصدر

anadiplosis

<hr> وابسته به ماهیانی که برای تخم گذاری از آب شور به آب شیرین می روند، آب شیرین گرای، فراز رو

وابسته به ماهیانی که برای تخم گذاری از آب شور به آب شیرین می روند، آب شیرین گرای، فراز رو

anadromous

<hr> معنی : کم خونی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: anemia

معنی : کم خونی معانی دیگر : رجوع شود به: anemia

anaemia

anaemic

<hr> معنی : موجود غیر هوازی <hr> معانی دیگر : (زیست شناسی) ناهوازی، بی هوازی

معنی : موجود غیر هوازی معانی دیگر : (زیست شناسی) ناهوازی، بی هوازی

anaerobe

<hr> معنی : ناهوازی، زنده و فعال بدون هوا و اکسیژن <hr> معانی دیگر : وابسته به ناهوازیان

معنی : ناهوازی، زنده و فعال بدون هوا و اکسیژن معانی دیگر : وابسته به ناهوازیان

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی