انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : پر حرفی، وراجی، بلبل زبانی <hr> معانی دیگر : خوش صحبتی

معنی : پر حرفی، وراجی، بلبل زبانی معانی دیگر : خوش صحبتی

chattiness

<hr> معنی : پر حرف، وراج <hr> معانی دیگر : علاقمند به گپ زنی، پر چانه، (سخن یا نوشتار) خودمانی، غیر رسمی و دوستانه، خوش صحبت

معنی : پر حرف، وراج معانی دیگر : علاقمند به گپ زنی، پر چانه، (سخن یا نوشتار) خودمانی، غیر رسمی و دوستانه، خوش صحبت

chatty

<hr> جفری چاسر (شاعر و داستانسرای انگلیسی)

جفری چاسر (شاعر و داستانسرای انگلیسی)

chaucer

chaucerian

chauffer

<hr> معنی : شوفر، راننده ماشین، رانندگی کردن <hr> معانی دیگر : کسی که شغل او رانندگی است

معنی : شوفر، راننده ماشین، رانندگی کردن معانی دیگر : کسی که شغل او رانندگی است

chauffeur

chauffeuse

<hr> (گیاه شناسی) شوولمگری (جنس: taraktogenos تیره ی: bixaceae و همچنین جنس: hydnocarpus تیره ی: flaodurtiaceae - روغن آنها مصرف دارویی دارد)

(گیاه شناسی) شوولمگری (جنس: taraktogenos تیره ی: bixaceae و همچنین جنس: hydnocarpus تیره ی: flaodurtiaceae - روغن آنها مصرف دارویی دارد)

chaulmoogra

chaulmugra

<hr> (فرانسه) کفش، پاپوش (دمپایی و پوتین و غیره)

(فرانسه) کفش، پاپوش (دمپایی و پوتین و غیره)

chaussure

chaussures

<hr> دریاچه ی شاتاکوا (در جنوب باختری ایالت نیویورک امریکا)

دریاچه ی شاتاکوا (در جنوب باختری ایالت نیویورک امریکا)

chautauqua

<hr> معنی : تعصب در وطن پرستی، میهن پرستیافراطی، میهن پرستی از روی تعصب <hr> معانی دیگر : میهن پرستی (افراطی و پرخاشگرانه و نابخردانه)، خاک پرستی (در مقایسه با میهن دوستی)، خاک آیینی، برتر شناسی نژاد و (به ویژه) جنس خود از دیگران، برتر پنداری مردان (در مقایسه بازنان)

معنی : تعصب در وطن پرستی، میهن پرستیافراطی، میهن پرستی از روی تعصب معانی دیگر : میهن پرستی (افراطی و پرخاشگرانه و نابخردانه)، خاک پرستی (در مقایسه با میهن دوستی)، خاک آیینی، برتر شناسی نژاد و (به ویژه) جنس خود از دیگران، برتر پنداری مردان (در مقایسه بازنان)

chauvinism

<hr> معنی : میهن پرست متعصب <hr> معانی دیگر : میهن پرست متعصب

معنی : میهن پرست متعصب معانی دیگر : میهن پرست متعصب

chauvinist

chauvinistic

chauvinistically

<hr> معنی : لقمه جویده، بادندان خرد وپاره کردن، جویدن <hr> معانی دیگر : املای محلی واژه ی: chew، درجمع ارواره

معنی : لقمه جویده، بادندان خرد وپاره کردن، جویدن معانی دیگر : املای محلی واژه ی: chew، درجمع ارواره

chaw

chawanmushi

chawbacon

<hr> معنی : جنس پست، پست، کم ارزش، ارزان <hr> معانی دیگر : نازل، کم بها، کم خرج، کم هزینه، کم خرج کن، کم پول، ناخن خشک، سهل الوصول، آسان یاب، خفت آور، تحقیرپذیر، خوار کننده، (عامیانه) خسیس، کنس، ممسک، فرومایه، (اقتصاد - در مورد پول) با بهره ی نازل، کم بهره، (ارز) باتخفیف، مهمل، توخالی، مبتذل، سطحی، بنجل، نامرغوب، بد، وازده، (مهجور) معامله ی پرصرفه، بزخریدن

معنی : جنس پست، پست، کم ارزش، ارزان معانی دیگر : نازل، کم بها، کم خرج، کم هزینه، کم خرج کن، کم پول، ناخن خشک، سهل الوصول، آسان یاب، خفت آور، تحقیرپذیر، خوار کننده، (عامیانه) خسیس، کنس، ممسک، فرومایه، (اقتصاد - در مورد پول) با بهره ی نازل، کم بهره، (ارز) باتخفیف، مهمل، توخالی، مبتذل، سطحی، بنجل، نامر

cheap

cheap as chips

cheap as dirt

cheap imitation

<hr> معنی : کاسب دوره گرد <hr> معانی دیگر : بنجل فروش، دستفروش کالای وازده و ارزان، دوره گرد، کاسب دوره گرد

معنی : کاسب دوره گرد معانی دیگر : بنجل فروش، دستفروش کالای وازده و ارزان، دوره گرد، کاسب دوره گرد

cheap jack

cheap john

cheap melodrama

cheap perfume

cheap price

<hr> (خودمانی) حمله یا کنایه ی ناجوانمردانه

(خودمانی) حمله یا کنایه ی ناجوانمردانه

cheap shot

cheap tricks

<hr> معنی : تحقیر کردن، از قیمت کاستن، ارزان شدن، ناچیز شمردن <hr> معانی دیگر : خوار کردن، خفیف کردن، قابل تحقیر کردن، ارزان کردن، از قیمت چیزی کاستن

معنی : تحقیر کردن، از قیمت کاستن، ارزان شدن، ناچیز شمردن معانی دیگر : خوار کردن، خفیف کردن، قابل تحقیر کردن، ارزان کردن، از قیمت چیزی کاستن

cheapen

cheapener

cheaper than

cheapest is dearest

<hr> (امریکا - خودمانی)، ارزان، کم ارزش، از جنس بد، بنجل، فرومایه، ندید بدید، کنس، بخیل

(امریکا - خودمانی)، ارزان، کم ارزش، از جنس بد، بنجل، فرومایه، ندید بدید، کنس، بخیل

cheapie

cheapish

cheaply

<hr> معنی : ارزانی <hr> معانی دیگر : ارزانی

معنی : ارزانی معانی دیگر : ارزانی

cheapness

<hr> (امریکا - خودمانی) رجوع شود به: cheapie

(امریکا - خودمانی) رجوع شود به: cheapie

cheapo

<hr> معنی : ادم ارزان خر <hr> معانی دیگر : (امریکا - خودمانی) خسیس، چشم تنگ، بخیل، کنس، ندید بدید

معنی : ادم ارزان خر معانی دیگر : (امریکا - خودمانی) خسیس، چشم تنگ، بخیل، کنس، ندید بدید

cheapskate

<hr> معنی : ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، سیاه بند، طراری، مکار، متقلب، فریب، محیل، گول، طرار، فریب دادن، گول زدن، فریفتن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن <hr> معانی دیگر : خر کردن، کلاهبرداری کردن، (مال کسی را) خوردن، گوش بری کردن، کنوریدن، آورندیدن، گراشیدن، شید آوردن، گریسیدن، (در مسابقه یا امتحان و غیره) تقلب کردن، نادرستی کردن، دغلکاری کردن، (خودمانی - با on) خیانت کردن به همسر یا معشوقه، گول زنی، تقلب، آدم متقلب، جرزن، (گیاه شناسی) رجوع شود به: chess

معنی : ادم متقلب و فریبنده، فریب دهنده، سیاه بند، طراری، مکار، متقلب، فریب، محیل، گول، طرار، فریب دادن، گول زدن، فریفتن، خدعه کردن، جر زدن، مغبون کردن معانی دیگر : خر کردن، کلاهبرداری کردن، (مال کسی را) خوردن، گوش بری کردن، کنوریدن، آورندیدن، گراشیدن، شید آوردن، گریسیدن، (در مسابقه یا امتحان و غیره)

cheat

cheat one of

cheat someone of something

cheatable

cheated on him

<hr> معنی : فریب دهنده، فریبکار <hr> معانی دیگر : گول زننده، مغبون کننده

معنی : فریب دهنده، فریبکار معانی دیگر : گول زننده، مغبون کننده

cheater

<hr> معنی : غبن، فریبده <hr> معانی دیگر : روانشناسى : تقلب

معنی : غبن، فریبده معانی دیگر : روانشناسى : تقلب

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی