انگلیسی به انگلیسی

<hr> رنگ کردن هواپیما، روکش دادن بدنه هواپیما علوم نظامى : اب بندى کردن درز وسایل هواپیما

رنگ کردن هواپیما، روکش دادن بدنه هواپیما علوم نظامى : اب بندى کردن درز وسایل هواپیما

cocooning

cocos islands

<hr> معنی : زن جوان بد اخلاق و جلف <hr> معانی دیگر : زن هرزه، تک پران، زن کسو، هرزه

معنی : زن جوان بد اخلاق و جلف معانی دیگر : زن هرزه، تک پران، زن کسو، هرزه

cocotte

cocounsel

cocreate

cocultivation

coculture

<hr> معنی : کیسه، چنته، نوعی ماهی، پوسته، ماهی کاد، کیسه کوچک، غلاف سبوس <hr> معانی دیگر : (شیمی)، میزان ماده ی اکسنده ی لازم برای اکسیده کردن مواد اکسیده شدنی در فضولات و آشغال، (جانور شناسی) ماهی روغن، ماهی کاد (جنس gadus ـ بومی آبهای شمالی اقیانوس اطلس ـ از جگر آن روغن ماهی می گیرند)، مرو، (قدیمی) کیسه، (محلی) نیام، سبوس، (انگلیس - خودمانی)، ساختگی، دروغین، طنز، هزل، ادا، طنز آمیز، دماغه ی کاد (در خاور ایالت ماساچوست ـ امریکا)، فضای داخل خلیج یادریاچه، chemical oxygen demand زیست شناسى : نیاز شیمیایى به اکسیژن

معنی : کیسه، چنته، نوعی ماهی، پوسته، ماهی کاد، کیسه کوچک، غلاف سبوس معانی دیگر : (شیمی)، میزان ماده ی اکسنده ی لازم برای اکسیده کردن مواد اکسیده شدنی در فضولات و آشغال، (جانور شناسی) ماهی روغن، ماهی کاد (جنس gadus ـ بومی آبهای شمالی اقیانوس اطلس ـ از جگر آن روغن ماهی می گیرند)، مرو، (قدیمی) کیسه، (م

<hr> روغن ماهی (روغن جگر ماهی کاد دارای ویتامین a و d)، مرو

روغن ماهی (روغن جگر ماهی کاد دارای ویتامین a و d)، مرو

cod liver oil

<hr> (موسیقی) بخش پایانی و نسبتا مستقل یک قطعه ی موسیقی، پس درآمد، قطعه اخریک اهنگ

(موسیقی) بخش پایانی و نسبتا مستقل یک قطعه ی موسیقی، پس درآمد، قطعه اخریک اهنگ

coda

<hr> کامپیوتر : مشاوره در مورد زبانهاى سیستمهاى اطلاعات conference on data systems language کنفرانس سیستم زبان داده ها

کامپیوتر : مشاوره در مورد زبانهاى سیستمهاى اطلاعات conference on data systems language کنفرانس سیستم زبان داده ها

codasyl

<hr> معنی : نازپرورده کردن، نوازش کردن، نیم پز کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن <hr> معانی دیگر : (در آب گرم ولی نه آب جوش) آب پزکردن، تخم مرغ را آب پز کردن

معنی : نازپرورده کردن، نوازش کردن، نیم پز کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن معانی دیگر : (در آب گرم ولی نه آب جوش) آب پزکردن، تخم مرغ را آب پز کردن

coddle

coddler

<hr> معنی : برنامه، نظام نامه، رمز، قانون، دستورالعملها، رمزی کردن، بصورت رمز دراوردن <hr> معانی دیگر : مجموعه قوانین، سامان نامه، قانون نامه، سنت ها و مبانی رفتار، اخلاقیات، عرف، راه و رسم، شماره ی ترتیب، شماره ی شناسایی، کد، پیش شماره (تلفن)، رمز گذاری، نشان رمز، به رمز در آوردن، دارای شماره ی شناسایی کردن، تدوین کردن، کدگذاری کردن، مجموعه قانون تهیه کردن

معنی : برنامه، نظام نامه، رمز، قانون، دستورالعملها، رمزی کردن، بصورت رمز دراوردن معانی دیگر : مجموعه قوانین، سامان نامه، قانون نامه، سنت ها و مبانی رفتار، اخلاقیات، عرف، راه و رسم، شماره ی ترتیب، شماره ی شناسایی، کد، پیش شماره (تلفن)، رمز گذاری، نشان رمز، به رمز در آوردن، دارای شماره ی شناسایی کردن،

code

code block

code book

code division multiple access

code name

code named

<hr> مجموعه ی قوانین ناپلئون (که در سال 1804 در فرانسه تدوین شد)

مجموعه ی قوانین ناپلئون (که در سال 1804 در فرانسه تدوین شد)

code napoleon

code of hammurabi

<hr> اصول و مقررات رفتار شرافتمندانه

اصول و مقررات رفتار شرافتمندانه

code of honor

code of laws

code of practice

code of silence

code page

code translation

<hr> رمزواژه (واژه یا اسمی که برای گمراه کردن به جای واژه ی دیگری به کار رود)

رمزواژه (واژه یا اسمی که برای گمراه کردن به جای واژه ی دیگری به کار رود)

code word

codebtor

<hr> (کامپیوتر - رسانگری) مدار مجتمع که داده های آنالوگ را به داده های دیجیتال تبدیل می کند و بالعکس، کودک

(کامپیوتر - رسانگری) مدار مجتمع که داده های آنالوگ را به داده های دیجیتال تبدیل می کند و بالعکس، کودک

codec

<hr> معنی : رمزی <hr> معانی دیگر : رمزی

معنی : رمزی معانی دیگر : رمزی

coded

coded information

coded material

coded message

coded telegram

<hr> (حقوق) شریک مدعی علیه، همخوانده

(حقوق) شریک مدعی علیه، همخوانده

codefendant

codehydrogenase

<hr> (داروسازی) کودئین (c18h21no3.h2o که از تریاک گرفته می شود - codein هم می نویسند)، جوهرمسکن افیون

(داروسازی) کودئین (c18h21no3.h2o که از تریاک گرفته می شود - codein هم می نویسند)، جوهرمسکن افیون

codeine

codeless

coder

codesign

codeveloper

<hr> معنی : مجموعه قوانین، نسخه قدیمی، دستخط کهنه <hr> معانی دیگر : (در اصل) مجموعه ی قوانین، قانون نامه

معنی : مجموعه قوانین، نسخه قدیمی، دستخط کهنه معانی دیگر : (در اصل) مجموعه ی قوانین، قانون نامه

codex

<hr> رجوع شود به: (fish (cod، ماهی روغن

رجوع شود به: (fish (cod، ماهی روغن

codfish

<hr> معنی : ادم خسیس و پست، ادم عجیب و غریب <hr> معانی دیگر : (عامیانه) پیرمرد عجیب و غریب

معنی : ادم خسیس و پست، ادم عجیب و غریب معانی دیگر : (عامیانه) پیرمرد عجیب و غریب

codger

<hr> (حقوق)، متمم، مکمل، پیوست، افزونه

(حقوق)، متمم، مکمل، پیوست، افزونه

codicil

<hr> قانون ـ فقه : مکمل وصیتنامه

قانون ـ فقه : مکمل وصیتنامه

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی