انگلیسی به انگلیسی

dashiell

<hr> روپوش یا ردای گشاد و رنگارنگ (به تقلید از جامه های بومی افریقا)

روپوش یا ردای گشاد و رنگارنگ (به تقلید از جامه های بومی افریقا)

dashiki

<hr> معنی : جذاب، بی پروا، بی باک، زنده دل <hr> معانی دیگر : پر شوق و ذوق، با نشاط، شاداب، خوش تیپ، گیرا و پر جلوه

معنی : جذاب، بی پروا، بی باک، زنده دل معانی دیگر : پر شوق و ذوق، با نشاط، شاداب، خوش تیپ، گیرا و پر جلوه

dashing

dashingly

dashinomoto

dashy

<hr> معنی : نامرد، جبون، خسیس <hr> معانی دیگر : آدم پست و بزدل، دون، بدکار و ترسو، نابکار، لئیم، کژدل، ناجوانمرد، ادم دون وپستی که از خطر می گریزد

معنی : نامرد، جبون، خسیس معانی دیگر : آدم پست و بزدل، دون، بدکار و ترسو، نابکار، لئیم، کژدل، ناجوانمرد، ادم دون وپستی که از خطر می گریزد

dastard

dastardliness

<hr> پست و بزدل، بدکار و ترسو، نابکار، پست فطرت، دون، لئیم، کژدل، نامردانه، ناجوانمردانه، نامرد وار

پست و بزدل، بدکار و ترسو، نابکار، پست فطرت، دون، لئیم، کژدل، نامردانه، ناجوانمردانه، نامرد وار

dastardly

<hr> مخفف: digital audio tape، مخفف: مفعول باواسطه، مفعول بایی، ناراضی از، خشنوداز

مخفف: digital audio tape، مخفف: مفعول باواسطه، مفعول بایی، ناراضی از، خشنوداز

<hr> معنی : سوابق، داده، اطلاعات، داده ها، مفروضات، دانستهها، سراغ <hr> معانی دیگر : (جمع ولی معمولا با فعل مفرد به کار می رود) داده ها، (مسئله) معلومات، یافته ها

معنی : سوابق، داده، اطلاعات، داده ها، مفروضات، دانستهها، سراغ معانی دیگر : (جمع ولی معمولا با فعل مفرد به کار می رود) داده ها، (مسئله) معلومات، یافته ها

data

data access objects

<hr> معنی : بانک داده ها <hr> معانی دیگر : بانک داده ها

معنی : بانک داده ها معانی دیگر : بانک داده ها

data bank

<hr> پایگاه داده ها، (کامپیوتر) پایگاه داده ها، انباره ی داده ها، بانک داده ها (data bank هم می گویند)، پایگاه داده ها، دادگان

پایگاه داده ها، (کامپیوتر) پایگاه داده ها، انباره ی داده ها، بانک داده ها (data bank هم می گویند)، پایگاه داده ها، دادگان

data base

data bus

data capture

data coding

data collection systems

data communication

data communication network

data communications equipment

data compression

data compression protocol

data encryption standard

data entry

data field

data file

data glove

data migration

data mile

data mining

data modem

data organization

data over cable systems interface specification

data point

data privacy

<hr> معنی : پردازش داده ها، داده پردازی <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) داده پردازی

معنی : پردازش داده ها، داده پردازی معانی دیگر : (کامپیوتر) داده پردازی

data processing

<hr> معنی : داده پرداز، پردازنده دادهها <hr> معانی دیگر : (کامپیوتر) داده پرداز، پردازشگر داده ها

معنی : داده پرداز، پردازنده دادهها معانی دیگر : (کامپیوتر) داده پرداز، پردازشگر داده ها

واژه های حرف "d" - انگلیسی به انگلیسی