انگلیسی به انگلیسی

greater jerusalem

greater part

greatest

greatest common divisor

<hr> شجاع، پردل، دلیر، نترس، سخی، با گذشت، از خود گذشته، courageous قویدل، با جرات بزرگ منش

شجاع، پردل، دلیر، نترس، سخی، با گذشت، از خود گذشته، courageous قویدل، با جرات بزرگ منش

greathearted

greatheartedly

greatheartedness

<hr> زیاد، بسیار، خیلی، باشرافت، ازروی بزرگی، ازروی بزرگ منشی

زیاد، بسیار، خیلی، باشرافت، ازروی بزرگی، ازروی بزرگ منشی

greatly

<hr> معنی : عظمت، سربزرگی، فرهی، سرافرازی <hr> معانی دیگر : بزرگی، بزرگ منشی، زیادی، بسیاری

معنی : عظمت، سربزرگی، فرهی، سرافرازی معانی دیگر : بزرگی، بزرگ منشی، زیادی، بسیاری

greatness

greatness of mind

<hr> امتحان نهایى دردانشگاه براى گرفتن درجه

امتحان نهایى دردانشگاه براى گرفتن درجه

greats

<hr> زره پا از مچ تا زانو، ساق پوش، ساقزره، زره ساق، ساق بند

زره پا از مچ تا زانو، ساق پوش، ساقزره، زره ساق، ساق بند

greave

<hr> (هنگام داغ کردن پیه و دنبه و سایر چربی های حیوانی برای ساختن صابون و شمع و غیره) ته نشین، درده (cracklings هم می گویند)، تفاله، پیه، پس مانده پیه

(هنگام داغ کردن پیه و دنبه و سایر چربی های حیوانی برای ساختن صابون و شمع و غیره) ته نشین، درده (cracklings هم می گویند)، تفاله، پیه، پس مانده پیه

greaves

<hr> معنی : مرغابی شابه بسر، اسفرود بی دم <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) انواع مرغابیان شانه به سر (راسته ی podicipediformes که پرندگانی شناگرو شیرجه رو هستند)، رنگ سربی

معنی : مرغابی شابه بسر، اسفرود بی دم معانی دیگر : (جانورشناسی) انواع مرغابیان شانه به سر (راسته ی podicipediformes که پرندگانی شناگرو شیرجه رو هستند)، رنگ سربی

grebe

grebo

<hr> معنی : یونانی <hr> معانی دیگر : یونانی

معنی : یونانی معانی دیگر : یونانی

grecian

grecian nose

<hr> نیمرخ یونانی (که در آن بینی و پیشانی خط تقریبا صافی را تشکیل می دهند)

نیمرخ یونانی (که در آن بینی و پیشانی خط تقریبا صافی را تشکیل می دهند)

grecian profile

grecianize

<hr> ویژگی های زبان یونانی، اصطلاح یونانی، هر یک از مظاهر فرهنگ یونان، طرز یونانی، فرهنگ یونانی

ویژگی های زبان یونانی، اصطلاح یونانی، هر یک از مظاهر فرهنگ یونان، طرز یونانی، فرهنگ یونانی

grecism

<hr> یونانی کردن، فرم یونانی دادن به

یونانی کردن، فرم یونانی دادن به

grecize

<hr> پیشوند:، یونانی، graeco پیشوند بمعنی یونان و یونانی

پیشوند:، یونانی، graeco پیشوند بمعنی یونان و یونانی

greco

<hr> معنی : یونان، کشور یونان <hr> معانی دیگر : یونان، کشور یونان

معنی : یونان، کشور یونان معانی دیگر : یونان، کشور یونان

greece

<hr> معنی : از، طمع، حرص <hr> معانی دیگر : آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن

معنی : از، طمع، حرص معانی دیگر : آز، آزمندی، فزون خواهی، حریص بودن، طمع ورزیدن

greed

<hr> حریصانه، ازروی از، پرخورانه

حریصانه، ازروی از، پرخورانه

greedily

<hr> ازمندی، حرص، پرخوری

greediness

<hr> معنی : ازمند، حریص، طماع، پولکی، دندان گرد، پر خور <hr> معانی دیگر : آزمند، طمعکار، فزون خواه، کسی که بیش از آنچه نیاز دارد می خواهد، شکم پرست، مشتاق غذا، پر ولع

معنی : ازمند، حریص، طماع، پولکی، دندان گرد، پر خور معانی دیگر : آزمند، طمعکار، فزون خواه، کسی که بیش از آنچه نیاز دارد می خواهد، شکم پرست، مشتاق غذا، پر ولع

greedy

<hr> معنی : یونانی <hr> معانی دیگر : اهل یونان، زبان یونانی (که زبانی هند و اروپایی است)، وابسته به یونان و تمدن آن (به ویژه یونان باستان)، یونان باستان (قرن های 8 تا 3 قبل از میلاد)، وابسته به کلیسای ارتدکس یونان، (آمریکا - عامیانه) عضو انجمن های دانشگاهی (که نام های یونانی دارند و معمولا به اعضا در مقابل پول، خوابگاه و خوراک می دهند)

معنی : یونانی معانی دیگر : اهل یونان، زبان یونانی (که زبانی هند و اروپایی است)، وابسته به یونان و تمدن آن (به ویژه یونان باستان)، یونان باستان (قرن های 8 تا 3 قبل از میلاد)، وابسته به کلیسای ارتدکس یونان، (آمریکا - عامیانه) عضو انجمن های دانشگاهی (که نام های یونانی دارند و معمولا به اعضا در مقابل پو

greek

<hr> عضو کلیسای ارتدکس یونان، عضو کلیسای شرقی، عضو کلیسای کاتولیک رومی

عضو کلیسای ارتدکس یونان، عضو کلیسای شرقی، عضو کلیسای کاتولیک رومی

greek catholic

greek choir

<hr> کلیسای ارتدکس یونان (که بخش خود مختاری از کلیسای ارتدکس شرقی است)، کلیسای خاور، کلیسای شرقی

کلیسای ارتدکس یونان (که بخش خود مختاری از کلیسای ارتدکس شرقی است)، کلیسای خاور، کلیسای شرقی

greek church

<hr> صلیب یونانی (که به جای یک خط دارای دو خط افقی و موازی به هم است) (رجوع شود به: cross)، صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +

صلیب یونانی (که به جای یک خط دارای دو خط افقی و موازی به هم است) (رجوع شود به: cross)، صلیب یا چلیپای یونانی بدین شکل +

greek cross

greek mythology

greek orthodox christian

greek salad

greek tavern

greek tragedy

<hr> معنی : چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن <hr> معانی دیگر : (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فعال، وابسته به جوانی، نرسیده، کال، کم تجربه، گول خور، ساده دل، خشک نشده، تر، نگد، طرفدار حراست محیط زیست، حسود، میدان چمن پوش، (در ورزش گلف) چمن صاف دور سوراخ، سبز و خرم کردن یا شدن، (جمع) شاخ و برگ سبز (که در تزیینات به کار می رود)، (جمع) سبزیجات، (خودمانی) اسکناس (بیشتر long green و folding green می گویند)، رودخانه ی گرین (که از غرب ایالت وایومینگ در آمریکا سرچشمه گرفته و به رود کلرادو در ایالت یوتا می ریزد)، در جمع سبزیجات، معتدل

معنی : چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه، بی تجربه، خام، نارس، خرم، سبز، تازه، سبز شدن، سبز کردن معانی دیگر : (رنگ چشم) میشی، سبز و خرم، پوشیده از گیاه سبز، سبزی دار، سبز رنگ کردن یا شدن، ملایم، زنده، فعال، وابسته به جوانی، نرسیده، کال، کم تجربه، گول خور، ساده دل، خشک نشده، تر، نگد، طرفدار حراست محیط زیس

green

green bay packers

green beans

<hr> کمربند سبز (در دور برخی شهرها که در آن اجازه ی ساختمان داده نمی شود)، فضای سبز اطراف شهر، کمربندی از کشتزارها و یا خیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدا میسازد

کمربند سبز (در دور برخی شهرها که در آن اجازه ی ساختمان داده نمی شود)، فضای سبز اطراف شهر، کمربندی از کشتزارها و یا خیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدا میسازد

green belt

green beret

<hr> نابینادربرابر رنگ سبز، سبزکور

نابینادربرابر رنگ سبز، سبزکور

green blind

<hr> (آمریکا) کارت سبز (کارت اقامت دائم در آمریکا که سابقا به رنگ سبز بود)

(آمریکا) کارت سبز (کارت اقامت دائم در آمریکا که سابقا به رنگ سبز بود)

green card

green cross

green cross international

green day

<hr> معنی : ارن، لوف کبیر، درافیون <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) اژدهای سبز (arisaema dracontium - گلی وحشی با محور گوشتی دراز و گریبانه ی سبز - بومی آمریکا)، فیل گوش

معنی : ارن، لوف کبیر، درافیون معانی دیگر : (گیاه شناسی) اژدهای سبز (arisaema dracontium - گلی وحشی با محور گوشتی دراز و گریبانه ی سبز - بومی آمریکا)، فیل گوش

واژه های حرف "g" - انگلیسی به انگلیسی