انگلیسی به انگلیسی

like crazy

like everybody else

<hr> پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوان و مخوانش پسر <hr> like father, like son پدر و پسر مثل هم هستند، پسر به پدرش رفته است

پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوان و مخوانش پسر like father, like son پدر و پسر مثل هم هستند، پسر به پدرش رفته است

like father like son

like hot cakes

like it or lump it

like lambs to the slaughter

<hr> (عامیانه) شدید، شدیدا، باشوق و علاقه، دیوانه وار، خشم آلود

(عامیانه) شدید، شدیدا، باشوق و علاقه، دیوانه وار، خشم آلود

like mad

like magic

like master like man

<hr> هم سلیقه، هم فکر، هم عقیده، هم خو، همدل، هم مشرب، دارای فکر متجانس

هم سلیقه، هم فکر، هم عقیده، هم خو، همدل، هم مشرب، دارای فکر متجانس

like minded

like mother like daughter

like putting water into a sieve

like rats leaving a sinking ship

like sin

like sixty

like steel

like swiss cheese

like talking to the wall

<hr> آن گونه، آن جور، از آن قبیل، اینجور، اینسان، بدینگونه، اینطور

آن گونه، آن جور، از آن قبیل، اینجور، اینسان، بدینگونه، اینطور

like that

like the devil

like the snows of yesteryear

like these

<hr> چنین، اینگونه، اینطور

like this

like those

<hr> مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، کاملا شبیه به هم

مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند، کاملا شبیه به هم

like two peas in a pod

<hr> (به ویژه در مورد پول و خرج) مثل ریگ، بی حساب و کتاب

(به ویژه در مورد پول و خرج) مثل ریگ، بی حساب و کتاب

like water

like water off a duck's back

like wind

<hr> معنی : دوست داشتنی <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: likable

معنی : دوست داشتنی معانی دیگر : رجوع شود به: likable

likeable

liked

liked him

liked it

<hr> معنی : راست نمایی، امر محتمل <hr> معانی دیگر : احتمال، شوایی، شایدی، شایدی there is little likelihood of rain احتمال باران کم است in all likelihood به احتمال زیاد، احتمال

معنی : راست نمایی، امر محتمل معانی دیگر : احتمال، شوایی، شایدی، شایدی there is little likelihood of rain احتمال باران کم است in all likelihood به احتمال زیاد، احتمال

likelihood

<hr> معنی : باور کردنی، محتمل، احتمالی، راست نما، شاید، احتمالا <hr> معانی دیگر : شایند، شاینده، شدنی، شایدی، مناسب، درخور، شایسته، نوید بخش، امیدوار کننده، پرآتیه، دارای آتیه ی خوب، محتملا، به احتمال زیاد، (محلی) خوشایند، گیرا، جذاب

معنی : باور کردنی، محتمل، احتمالی، راست نما، شاید، احتمالا معانی دیگر : شایند، شاینده، شدنی، شایدی، مناسب، درخور، شایسته، نوید بخش، امیدوار کننده، پرآتیه، دارای آتیه ی خوب، محتملا، به احتمال زیاد، (محلی) خوشایند، گیرا، جذاب

likely

<hr> معنی : مانند کردن، شبیه کردن، شبیه شدن <hr> معانی دیگر : همانند پنداشتن یا کردن، تشبیه کردن، مقایسه کردن، همانند شدن، مانند بودن، شبیه بودن

معنی : مانند کردن، شبیه کردن، شبیه شدن معانی دیگر : همانند پنداشتن یا کردن، تشبیه کردن، مقایسه کردن، همانند شدن، مانند بودن، شبیه بودن

liken

<hr> معنی : تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت <hr> معانی دیگر : دیس، صورت، عکس، فرتور، تندیس، مجسمه، نسخه، رونوشت

معنی : تطابق، شبیه، شباهت، همانندی، پیکر، شکل، تشابه، تصویر، مشابهت معانی دیگر : دیس، صورت، عکس، فرتور، تندیس، مجسمه، نسخه، رونوشت

likeness

likes

<hr> چیزهایی که شخص میل دارد و چیزهایی که شخص ازآنهابیزاراست

چیزهایی که شخص میل دارد و چیزهایی که شخص ازآنهابیزاراست

likes and dislikes

<hr> معنی : نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین <hr> معانی دیگر : همینطور، همچنین، علاوه براین، به علاوه، همچنین، نیز، همینطور هم

معنی : نیز، بعلاوه، هم، همچنان، چنین، بهمچنین معانی دیگر : همینطور، همچنین، علاوه براین، به علاوه، همچنین، نیز، همینطور هم

likewise

<hr> معنی : میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل <hr> معانی دیگر : دلبستگی، علاقه، پسند، خواست، دلخواه، خوشایند

معنی : میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل معانی دیگر : دلبستگی، علاقه، پسند، خواست، دلخواه، خوشایند

واژه های حرف "l" - انگلیسی به انگلیسی