انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : مدخل، روزنه <hr> معانی دیگر : (کالبدشناسی) روزن، دهانه

معنی : مدخل، روزنه معانی دیگر : (کالبدشناسی) روزن، دهانه

ostium

<hr> معنی : میراخور، مهتر اصطبل <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: hostler

معنی : میراخور، مهتر اصطبل معانی دیگر : رجوع شود به: hostler

ostler

ostmark

<hr> (جراحی - وصل کردن اندام توخالی به خارج از بدن یا به اندام توخالی دیگر) سوراخ پیوندی، استومی

(جراحی - وصل کردن اندام توخالی به خارج از بدن یا به اندام توخالی دیگر) سوراخ پیوندی، استومی

ostomy

ostosis

ostracise

<hr> معنی : طرد، نفی بلد <hr> معانی دیگر : (یونان باستان) تبعیت موقت بنا به رای همگانی مردم، محرومیت از حقوق اجتماعی و وجهه ملی

معنی : طرد، نفی بلد معانی دیگر : (یونان باستان) تبعیت موقت بنا به رای همگانی مردم، محرومیت از حقوق اجتماعی و وجهه ملی

ostracism

<hr> معنی : از وجهه عمومی انداختن، با اراء عمومی تبعید کردن <hr> معانی دیگر : روی تابی کردن، طرد کردن، (از خود یا از اجتماع) راندن، عاق کردن، از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن

معنی : از وجهه عمومی انداختن، با اراء عمومی تبعید کردن معانی دیگر : روی تابی کردن، طرد کردن، (از خود یا از اجتماع) راندن، عاق کردن، از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن

ostracize

ostracized

ostreiculture

ostreophagous

<hr> معنی : شتر مرغ <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) شترمرغ (struthio camelus از راسته ی struthioniformes)، شتر مره

معنی : شتر مرغ معانی دیگر : (جانورشناسی) شترمرغ (struthio camelus از راسته ی struthioniformes)، شتر مره

ostrich

ostrich egg

ostrich farm

ostrich meat

<hr> رویه کبک، سیاست خود فریبی

رویه کبک، سیاست خود فریبی

ostrich policy

osumi

oswald

oswald mosley

oswego

<hr> (گیاه شناسی) آسوگو (monarda didyma - بومی امریکای شمالی که از برگ آن نوعی چای درست می کنند)

(گیاه شناسی) آسوگو (monarda didyma - بومی امریکای شمالی که از برگ آن نوعی چای درست می کنند)

oswego tea

<hr> (پزشکی) گوش درد، گوش درد

(پزشکی) گوش درد، گوش درد

otalgia

<hr> وابسته به گوش درد، دچار گوش درد

وابسته به گوش درد، دچار گوش درد

otalgic

<hr> مخفف: (دارو) بی نسخه، (سهام) خارج بورس

مخفف: (دارو) بی نسخه، (سهام) خارج بورس

<hr> اتللو (نمایشنامه ی شکسپیر و نام قهرمان آن)

اتللو (نمایشنامه ی شکسپیر و نام قهرمان آن)

othello

<hr> معنی : غیر، مغایر، دیگر، دیگری، سایر، متفاوت، جز این <hr> معانی دیگر : دگر، دیگری (دیگران، دگران)، (با noun و than) جز، به جز، به غیر از، مگر، بقیه، نقطه ی مقابل، طور دیگر، روش دیگر، نوع دیگر

معنی : غیر، مغایر، دیگر، دیگری، سایر، متفاوت، جز این معانی دیگر : دگر، دیگری (دیگران، دگران)، (با noun و than) جز، به جز، به غیر از، مگر، بقیه، نقطه ی مقابل، طور دیگر، روش دیگر، نوع دیگر

other

other assets and deferred charge

other assets and deferred cost

other assets and deferred expenses

<hr> کارهای مهمتری که باید انجام شود

کارهای مهمتری که باید انجام شود

other fish to fry

other ranks

other than

<hr> اگر برای چیزهای دیگر نباشد، اگر شرایط دیگر رابرابربگیریم

اگر برای چیزهای دیگر نباشد، اگر شرایط دیگر رابرابربگیریم

other things being equal

<hr> معنی : اخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی <hr> معانی دیگر : عالم اموات، دنیای مردگان، جهان باقی، آخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی

معنی : اخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی معانی دیگر : عالم اموات، دنیای مردگان، جهان باقی، آخرت، دنیای دیگر، عالم ثانی، عالم باقی

other world

<hr> معنی : بطور متفاوت، بطریق دیگر، والا، وگرنه، در غیراینصورت، طور دیگر <hr> معانی دیگر : غیر از این، جز این، جور دیگر، از جهات دیگر

معنی : بطور متفاوت، بطریق دیگر، والا، وگرنه، در غیراینصورت، طور دیگر معانی دیگر : غیر از این، جز این، جور دیگر، از جهات دیگر

otherwise

otherworldliness

<hr> غیرمادی، آن جهانی، دگرجهانی، آخرت اندیش، متوجه دنیای دیگر، اخرتی

غیرمادی، آن جهانی، دگرجهانی، آخرت اندیش، متوجه دنیای دیگر، اخرتی

otherworldly

<hr> معنی : سمعی، گوشی، وابسته بشنوایی <hr> معانی دیگر : وابسته به گوش، وابسته بشنوایی <hr> otic_ پسوند: (صفت ساز)، وابسته به، دچار [neurotic]

معنی : سمعی، گوشی، وابسته بشنوایی معانی دیگر : وابسته به گوش، وابسته بشنوایی otic_ پسوند: (صفت ساز)، وابسته به، دچار [neurotic]

otic

<hr> معنی : مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع <hr> معانی دیگر : (نادر) بی کاره، تنبل، بی حال

معنی : مهمل، بی سود، بی مصرف، بی حرکت، بی نفع معانی دیگر : (نادر) بی کاره، تنبل، بی حال

otiose

<hr> معنی : مهملی، بی حرکتی <hr> معانی دیگر : مهملی، بیحرکتی

معنی : مهملی، بی حرکتی معانی دیگر : مهملی، بیحرکتی

otiosity

otis

otis redding

otitic

<hr> معنی : گوش درد، اماس گوش <hr> معانی دیگر : (پزشکی) آماس گوش، گوش تبسی، التهاب گوش، طب اماس گوش

معنی : گوش درد، اماس گوش معانی دیگر : (پزشکی) آماس گوش، گوش تبسی، التهاب گوش، طب اماس گوش

واژه های حرف "o" - انگلیسی به انگلیسی