انگلیسی به انگلیسی

phlebectomy

<hr> وابسته به اماس دیواره ورید، دچار اماس جدار ورید

وابسته به اماس دیواره ورید، دچار اماس جدار ورید

phlebitic

<hr> معنی : التهاب وریدها <hr> معانی دیگر : (پزشکی) سیاهرگ تبسی، رگ افروختگی، التهاب ورید، طب التهاب وریدها

معنی : التهاب وریدها معانی دیگر : (پزشکی) سیاهرگ تبسی، رگ افروختگی، التهاب ورید، طب التهاب وریدها

phlebitis

<hr> پیشوند: سیاهرگ،ورید [phlebotomy] (پیش از واکه: phleb-)

پیشوند: سیاهرگ،ورید [phlebotomy] (پیش از واکه: phleb-)

phlebo

phleboclysis

phlebography

phleboid

phleboidal

<hr> (پزشکی - سخت شدن دیواره ی سیاهرگ ها) تصلب وریدها، سختی سیاهرگ

(پزشکی - سخت شدن دیواره ی سیاهرگ ها) تصلب وریدها، سختی سیاهرگ

phlebosclerosis

phlebosclerotic

phlebothrombosis

phlebotome

phlebotomic

phlebotomical

phlebotomically

phlebotomise

phlebotomist

<hr> معنی : خون گرفتن، خون گرفتن از، رگ زدن، حجامت کردن <hr> معانی دیگر : (پزشکی) حجامت کردن، خونگیری کردن، طب حجامت کردن

معنی : خون گرفتن، خون گرفتن از، رگ زدن، حجامت کردن معانی دیگر : (پزشکی) حجامت کردن، خونگیری کردن، طب حجامت کردن

phlebotomize

<hr> معنی : حجامت، خون گیری، فصد، رگ زنی <hr> معانی دیگر : (پزشکی) حجامت، ورید بری، سیاهرگ بری، طب رگ زنی، نیشتر

معنی : حجامت، خون گیری، فصد، رگ زنی معانی دیگر : (پزشکی) حجامت، ورید بری، سیاهرگ بری، طب رگ زنی، نیشتر

phlebotomy

<hr> معنی : سستی، خیم، خلط، بی حالی، بلغم <hr> معانی دیگر : (مثلا هنگام سرماخوردگی) خلط (اخلاط)، (مهجور) یکی از اخلاط اربعه: بلغم، خون، سودا و صفرا، بلغمی مزاجی، مخاط، خونسردی

معنی : سستی، خیم، خلط، بی حالی، بلغم معانی دیگر : (مثلا هنگام سرماخوردگی) خلط (اخلاط)، (مهجور) یکی از اخلاط اربعه: بلغم، خون، سودا و صفرا، بلغمی مزاجی، مخاط، خونسردی

phlegm

<hr> معنی : بلغمی مزاج <hr> معانی دیگر : بلغمی، بلغم مانند، بلغم دار (بلغم یکی از اخلاط اربعه بود)، بی حال، سست، بی عرضه، بی تفاوت هم، شخص خونسرد وبی رگ

معنی : بلغمی مزاج معانی دیگر : بلغمی، بلغم مانند، بلغم دار (بلغم یکی از اخلاط اربعه بود)، بی حال، سست، بی عرضه، بی تفاوت هم، شخص خونسرد وبی رگ

phlegmatic

phlegmatic person

phlegmatical

phlegmatically

<hr> اماس بافت اگینی که یکجور ان دنبل است، فلقمونیا، دمل، دنبل

اماس بافت اگینی که یکجور ان دنبل است، فلقمونیا، دمل، دنبل

phlegmon

<hr> فلقمونیایی، دنبل دار

phlegmonic

phlegmonous

phlegmy

<hr> معنی : لیف، بافت لیفی <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) آوند آبکشی، آبکش

معنی : لیف، بافت لیفی معانی دیگر : (گیاه شناسی) آوند آبکشی، آبکش

phloem

<hr> معنی : سامی، وابسته به اصل اتش، مربوط به اماس وتب <hr> معانی دیگر : وابسته به مایه ی آتش، (مهجور) آتشین، شعله ور

معنی : سامی، وابسته به اصل اتش، مربوط به اماس وتب معانی دیگر : وابسته به مایه ی آتش، (مهجور) آتشین، شعله ور

phlogistic

<hr> معنی : مایه اتش، اصل اتش <hr> معانی دیگر : (قدیمی - شیمی) سام، مایه ی آتش، سام

معنی : مایه اتش، اصل اتش معانی دیگر : (قدیمی - شیمی) سام، مایه ی آتش، سام

phlogiston

phlorhizin

phloridzin

<hr> (دارو سازی) فلوریزین (گلوکوزید سفید و بلورین به فرمول c21h24o10)

(دارو سازی) فلوریزین (گلوکوزید سفید و بلورین به فرمول c21h24o10)

phlorizin

phloroglucin

phloroglucinol

phlorrhizin

<hr> معنی : فلوکس <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) فلوکس (انواع گیاهان جنس phlox از تیره ی polemoniaceae و راسته ی solanales که دو لپه ای و بومی امریکای شمالی هستند)

معنی : فلوکس معانی دیگر : (گیاه شناسی) فلوکس (انواع گیاهان جنس phlox از تیره ی polemoniaceae و راسته ی solanales که دو لپه ای و بومی امریکای شمالی هستند)

phlox

phloxine

phlyctaena

<hr> (پزشکی) تاول، کورک، ناسور

(پزشکی) تاول، کورک، ناسور

phlyctena

<hr> شهر پنوم پن (پایتخت کشور کامبوج - pnom-penh هم می نویسند)

شهر پنوم پن (پایتخت کشور کامبوج - pnom-penh هم می نویسند)

phnom penh

phobe

<hr> معنی : انزجار، نفرت، تشویش، خوف، بیم، ترس بیخود <hr> معانی دیگر : (روان شناسی) هراس، ترس، ترس بیمار گونه، واهمه، تشویش <hr> phobia_ پسوند (اسم ساز): - هراس، - ترس [photophobia]

معنی : انزجار، نفرت، تشویش، خوف، بیم، ترس بیخود معانی دیگر : (روان شناسی) هراس، ترس، ترس بیمار گونه، واهمه، تشویش phobia_ پسوند (اسم ساز): - هراس، - ترس [photophobia]

phobia

<hr> معنی : تشویشی، وابسته به ترس بیجا <hr> معانی دیگر : وابسته به ترس بیجا، تشویشی

معنی : تشویشی، وابسته به ترس بیجا معانی دیگر : وابسته به ترس بیجا، تشویشی

phobic

phobism

<hr> (نجوم) فوبوس (یکی از دو ماه کره ی مریخ)

(نجوم) فوبوس (یکی از دو ماه کره ی مریخ)

phobos

<hr> (کوتاه بودن یا موجود نبودن دست و پا در نوزاد) کوته دست و پایی، بی دستی، بی پایی

(کوتاه بودن یا موجود نبودن دست و پا در نوزاد) کوته دست و پایی، بی دستی، بی پایی

واژه های حرف "p" - انگلیسی به انگلیسی