big mac

big masoud

big maybe

big meal

big mess

big money

big mough

big mounth

big name

big noise

big nose

big of him

big ol'

big on

big one

big pal

big picture

big pivot

big potato

big reader

big rock

big science

big screen

<hr> معنی : شخص مهم، ادم کله گنده <hr> معانی دیگر : (امریکا - خودمانی) آدم مهم و با نفوذ، کله گنده

معنی : شخص مهم، ادم کله گنده معانی دیگر : (امریکا - خودمانی) آدم مهم و با نفوذ، کله گنده

big shot

big smoke

big spender

big spoon

<hr> (امریکا - با حرف b و s بزرگ هم می نویسند) روش مذاکره و عمل که پشتوانه ی آن سیاست چماق بزرگ قدرت نظامی و اقتصادی باشد

(امریکا - با حرف b و s بزرگ هم می نویسند) روش مذاکره و عمل که پشتوانه ی آن سیاست چماق بزرگ قدرت نظامی و اقتصادی باشد

big stick

big stick policy

big stink

big stuff

big talker

big tech

big teeth

big thing

<hr> (امریکا - عامیانه)، نمایشی که در سالن های معروف و توسط هنرپیشگان درجه یک ارائه شود، عالیترین نوع

(امریکا - عامیانه)، نمایشی که در سالن های معروف و توسط هنرپیشگان درجه یک ارائه شود، عالیترین نوع

big time

<hr> (گیاه شناسی) درخت غول، بزرگ درخت (درخت غول پیکر کالیفرنیایی به نام لاتین sequoiadendron giganteum از خانواده ی baldcypress که همیشه بهار است و قدش از نود متر متجاوز است)

(گیاه شناسی) درخت غول، بزرگ درخت (درخت غول پیکر کالیفرنیایی به نام لاتین sequoiadendron giganteum از خانواده ی baldcypress که همیشه بهار است و قدش از نود متر متجاوز است)

big tree

big up

big up to you

big wheel

big write

<hr> معنی : مرد دو زنه، زنی که دو شوهر دارد <hr> معانی دیگر : زن دو شوهره

معنی : مرد دو زنه، زنی که دو شوهر دارد معانی دیگر : زن دو شوهره

bigamist

<hr> معنی : دو شوهری، دو زن داری <hr> معانی دیگر : داشتن دو زن یا دو شوهر (که در اکثر کشورهای مسیحی جرم است)، دو زنی، دو همسری، تعدد زوجات

معنی : دو شوهری، دو زن داری معانی دیگر : داشتن دو زن یا دو شوهر (که در اکثر کشورهای مسیحی جرم است)، دو زنی، دو همسری، تعدد زوجات

واژه های حرف "b" - پیشنهاد کاربران