پیشنهاد کاربران

chest pounding

chest thumping

<hr> اسم خاص مذکر (مخفف آن: chet)

اسم خاص مذکر (مخفف آن: chet)

chester

<hr> پالتو سه دکمه که یقه ی آن روکش مخملی دارد، چسترفیلد (دولتمرد و نویسنده ی انگلیسی)

پالتو سه دکمه که یقه ی آن روکش مخملی دارد، چسترفیلد (دولتمرد و نویسنده ی انگلیسی)

chesterfield

chesteze

chesticles

<hr> معنی : شاه بلوط، بلوط، رنگ شاه بلوطی، خرمایی <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) شاه بلوط (جنس castanea از خانواده beech)، میوه ی این درخت، چوب شاه بلوط، رجوع شود به: horse chestnut، رنگ قهوه ای قرمز فام، اسب خرمایی فام، کرند، کرنگ، پینه یا آژخ دست اسب، اسب آژخ، (امریکا - عامیانه) عبارت یا لطیفه ای که در اثر کثرت کاربرد کهنه و مبتذل شده، داستان یا آهنگ آشنا و پر کاربرد

معنی : شاه بلوط، بلوط، رنگ شاه بلوطی، خرمایی معانی دیگر : (گیاه شناسی) شاه بلوط (جنس castanea از خانواده beech)، میوه ی این درخت، چوب شاه بلوط، رجوع شود به: horse chestnut، رنگ قهوه ای قرمز فام، اسب خرمایی فام، کرند، کرنگ، پینه یا آژخ دست اسب، اسب آژخ، (امریکا - عامیانه) عبارت یا لطیفه ای که در اثر 

chestnut

<hr> وابسته به گلو و سینه، (عامیانه) دارای سینه ی بزرگ، ستبرسینه، سپر سینه، (عامیانه - در مورد زن) درشت پستان، خوش سینه، پرافاده، مغرور، غلوگر

وابسته به گلو و سینه، (عامیانه) دارای سینه ی بزرگ، ستبرسینه، سپر سینه، (عامیانه - در مورد زن) درشت پستان، خوش سینه، پرافاده، مغرور، غلوگر

chesty

chesty cough

chetori

cheugy

cheval mirror

chevaux de frise

chevrolet

<hr> معنی : دستکش، درجه نظامی روی بازو <hr> معانی دیگر : (نشان های نجابت خانوادگی) نشانی به شکل v معکوس

معنی : دستکش، درجه نظامی روی بازو معانی دیگر : (نشان های نجابت خانوادگی) نشانی به شکل v معکوس

chevron

chevron board

chevron fold

chevron mark

chevron marking

chevron osteotomy

<hr> معنی : تعقیب کردن <hr> معانی دیگر : نگران بودن، دلواپس بودن، بی تابی کردن، شکار، گریز، فریادهنگام شکار

معنی : تعقیب کردن معانی دیگر : نگران بودن، دلواپس بودن، بی تابی کردن، شکار، گریز، فریادهنگام شکار

chevy

<hr> معنی : نشخوار، جویدن، خاییدن، تفکر کردن <hr> معانی دیگر : خایش، خایستن، (معمولا با on و over) اندیشیدن، مداقه کردن، (با دقت) بررسی کردن، مورد ملاحظه قرار دادن، مورد بحث کامل قرار دادن، (خودمانی - معمولا با out) سرزنش کردن، (شدیدا) بازخواست کردن، (عامیانه) تنباکو جویدن، یک قطعه تنباکوی جویدنی، هرچیز جویدنی

معنی : نشخوار، جویدن، خاییدن، تفکر کردن معانی دیگر : خایش، خایستن، (معمولا با on و over) اندیشیدن، مداقه کردن، (با دقت) بررسی کردن، مورد ملاحظه قرار دادن، مورد بحث کامل قرار دادن، (خودمانی - معمولا با out) سرزنش کردن، (شدیدا) بازخواست کردن، (عامیانه) تنباکو جویدن، یک قطعه تنباکوی جویدنی، هرچیز جویدن

chew

chew gum

chew on

chew on it

chew out

chew over

chew someone's ear off

<hr> 1- نشخوار کردن 2- تعمق کردن، بازاندیشی کردن، مداقه کردن

1- نشخوار کردن 2- تعمق کردن، بازاندیشی کردن، مداقه کردن

chew the cud

<hr> (خودمانی) گپ زدن، (دوستانه) صحبت کردن، اختلاط کردن

(خودمانی) گپ زدن، (دوستانه) صحبت کردن، اختلاط کردن

chew the fat

chew up

chew upon

chewed

chewier

chewiness

chewing animals

<hr> معنی : آدامس، سقز <hr> معانی دیگر : قندرون، یکجورقندران جویدنی

معنی : آدامس، سقز معانی دیگر : قندرون، یکجورقندران جویدنی

chewing gum

chewing gun

chewing reflex

chews

<hr> معنی : جویدنی <hr> معانی دیگر : آنچه که نیاز به جویدن زیاد دارد

معنی : جویدنی معانی دیگر : آنچه که نیاز به جویدن زیاد دارد

chewy

chez soi

chi shi

<hr> (آمار) مجذور کای،مجذور خی (قسمتی که از تقسیم ربع تفاوت بین یک کمیت واقعی و فرضی به دست می آید)،کای اسکوئر <hr> chi square(x^2) روانشناسى : مربع خى

(آمار) مجذور کای،مجذور خی (قسمتی که از تقسیم ربع تفاوت بین یک کمیت واقعی و فرضی به دست می آید)،کای اسکوئر chi square(x^2) روانشناسى : مربع خى

واژه های حرف "c" - پیشنهاد کاربران