پیشنهاد کاربران

for even one

for everyone

for exampale

<hr> معنی : مثلا <hr> معانی دیگر : برای مثال، برای نمونه، بانمون

معنی : مثلا معانی دیگر : برای مثال، برای نمونه، بانمون

for example

for extemal

<hr> (امریکا) رایگان، مجانی، به طور رایگان

(امریکا) رایگان، مجانی، به طور رایگان

for free

for fuck's sake

<hr> به شوخی، از روی شوخی، به طور غیر عمدی، تفریحی

به شوخی، از روی شوخی، به طور غیر عمدی، تفریحی

for fun

for generation

for girls getaway

for god

for god sake

<hr> ترا به خدا، به خاطر خدا، تو را به خدا!

ترا به خدا، به خاطر خدا، تو را به خدا!

for god's sake

for gods sake

for god’s sake

for good

<hr> اضافه (بر چیزهای دیگر)، به عنوان پاداش

اضافه (بر چیزهای دیگر)، به عنوان پاداش

for good measure

for good reason

for goodness sake

for ground situation

for heaven's sake

for help

for here or to go

for him

for his part

for how

for in fact

for instace

<hr> معنی : مثلا <hr> معانی دیگر : برحسب مثال

معنی : مثلا معانی دیگر : برحسب مثال

for instance

for instane

for interesting

for its own sake

for john

<hr> (امریکا ـ عامیانه) برای همیشه، ابدی، برای همیشه مال برنده

(امریکا ـ عامیانه) برای همیشه، ابدی، برای همیشه مال برنده

for keeps

for kicks

for lack of a better word

<hr> 1- برای تمام عمر، مادام العمر، 2- برای جان به در بردن، برای نجات از مرگ

1- برای تمام عمر، مادام العمر، 2- برای جان به در بردن، برای نجات از مرگ

واژه های حرف "f" - پیشنهاد کاربران