صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ع" - فارسی به عربی
عیار
عیار زدن
عیار گرفتن
عیارگری
عیارگیری کردن
عیارگیری کردن(فلزات)
عیاری که از طرف زرگر یا دولت روی الا ت سیمین وزرین گذاشته میشود
عیاش
عیاشی
عیاشی و خوشگذرانی
عیاشی کردن
عیال
عیب
عیب جو
عیب جویی
عیب جویی کردن
عیب جویی کردن از
عیب دار کردن
عیب گرفتن از
عیبجو
عیبجویی
عیبجویی کردن
عیبناک
عید
عید پاک
عید پنجاهه
عید گرفتن
عید گلریزان
عیدگرفتن
عیدی
عیسی
عیش
عین الشمس
عین الهر
عین همان
عین کلمه یاعبارتی را از زبانی بزبان دیگر نقل کردن
عینا
عینک
عینک افتابی
عینک ایمنی
عینک حفاظ دار
عینک دار کردن
عینک دو کانونی
عینک ساز
عینک سازی
عینک فروش
عینک فروشی
عینک یا کراوات زدن
بیشتر