صفحه اصلی
لغت نامه دهخدا
واژه های حرف "ب" - لغت نامه دهخدا
براعه
براعیم
براغ
براغالانیده شدن
براغالیدن
براغلیدن
براغیث
براغیس
براغیل
برافتاب
برافتاب دراز
برافتاب کاوه
برافتابی
برافتادن
برافتاده
برافراختن
برافراخته
برافراخیدن
برافرازنده
برافراشتن
برافراشته
برافروختن
برافروخته
برافروخته شدن
برافروختگی
برافرود
برافرودی
برافروزاندن
برافروزانیدن
برافروسیدن
برافزودن
برافزولیدن
برافزون
برافشان
برافشاندن
برافلاختن
برافژولیدن
برافکندن
برافکنده
براق
براق حاجب
براق خان
براقش
براقع
براقه
براقیع
برالفغدن
برالفنجیدن
بیشتر