انگلیسی به انگلیسی

chorus line

chorus of horns

<hr> زمان گذشته و (مهجور) اسم مفعول: choose، (حقوق) مال منقول، اشیا شخصی، گزید، برگزید، انتخاب کرد، اختیارکرد

زمان گذشته و (مهجور) اسم مفعول: choose، (حقوق) مال منقول، اشیا شخصی، گزید، برگزید، انتخاب کرد، اختیارکرد

chose

chose his words carefully

chose in action

chose the lesser of two evils

<hr> معنی : برگزیده، منتخب <hr> معانی دیگر : (یزدان شناسی مسیحی) مورد لطف خداوند، برگزیده ی خدا، اسم مفعول فعل: choose، گزیده، نخبه

معنی : برگزیده، منتخب معانی دیگر : (یزدان شناسی مسیحی) مورد لطف خداوند، برگزیده ی خدا، اسم مفعول فعل: choose، گزیده، نخبه

chosen

chosen few

chosen instrument

chosen people

chotanagpur

chou

chou pastry

<hr> (خوراکپزی فرانسوی)، ترشی کلم برگ

(خوراکپزی فرانسوی)، ترشی کلم برگ

choucroute

<hr> معنی : زغن <hr> معانی دیگر : (جانورشناسی) زغن (به ویژه زغن اروپایی pyrrhocorax pyrrhocorax از خانواده ی crow که پاها و نوک قرمز و پرهای سیاه و براق دارد)، زغن از جنس pyrrhocorax

معنی : زغن معانی دیگر : (جانورشناسی) زغن (به ویژه زغن اروپایی pyrrhocorax pyrrhocorax از خانواده ی crow که پاها و نوک قرمز و پرهای سیاه و براق دارد)، زغن از جنس pyrrhocorax

chough

choultry

<hr> معنی : گول خور، گول زدن <hr> معانی دیگر : (انگلیس) گوشبری کردن، کلاهبرداری کردن، (در غرب ایالات متحده) گله را با خشونت راندن

معنی : گول خور، گول زدن معانی دیگر : (انگلیس) گوشبری کردن، کلاهبرداری کردن، (در غرب ایالات متحده) گله را با خشونت راندن

chouse

<hr> معنی : غذا، خوراکی، سگ خپله <hr> معانی دیگر : (امریکا-خودمانی) غذا، هنگام غذا، نوعی سگ میانه اندام که جثه ای عضلانی و پشم پر پشت قهوه ای یا سیاه دارد (نام رسمی آن: chow chow)

معنی : غذا، خوراکی، سگ خپله معانی دیگر : (امریکا-خودمانی) غذا، هنگام غذا، نوعی سگ میانه اندام که جثه ای عضلانی و پشم پر پشت قهوه ای یا سیاه دارد (نام رسمی آن: chow chow)

chow

<hr> (خوراکپزی چینی - امریکایی) چاومین (خورش غلیظ حاوی گوشت و لوبیای چینی و ماکارونی)، نوعی غذای چینی

(خوراکپزی چینی - امریکایی) چاومین (خورش غلیظ حاوی گوشت و لوبیای چینی و ماکارونی)، نوعی غذای چینی

chow mein

<hr> (خوراکپردازی چینی)، ترشی سبزیجات (که در خردل و ادویه ی تند خوابانده اند)

(خوراکپردازی چینی)، ترشی سبزیجات (که در خردل و ادویه ی تند خوابانده اند)

chowchow

<hr> معنی : نوعی ابگوشت <hr> معانی دیگر : (خوراکپزی) آبگوشت ماهی یا صدف

معنی : نوعی ابگوشت معانی دیگر : (خوراکپزی) آبگوشت ماهی یا صدف

chowder

chowderhead

<hr> معنی : مجموعه، منتخبات، قطعات منتخب، قطعات برگزیده <hr> معانی دیگر : (نادر)، مجموعه ای از قطعات ادبی و کلمات قصار که در آموزش زبان خارجی به کار رود، جنگ زبان آموز، قطعات برگزیده برای نواموزان زبان بیگانه

معنی : مجموعه، منتخبات، قطعات منتخب، قطعات برگزیده معانی دیگر : (نادر)، مجموعه ای از قطعات ادبی و کلمات قصار که در آموزش زبان خارجی به کار رود، جنگ زبان آموز، قطعات برگزیده برای نواموزان زبان بیگانه

chrestomathy

chrimbo

chris

<hr> معنی : تدهین، روغن امیخته با بلسان <hr> معانی دیگر : (در برخی کلیساهای مسیحی)، روغن آمیخته با بلسان (که در مراسم غسل تعمید و غیره به کار می رود)، مرهم

معنی : تدهین، روغن امیخته با بلسان معانی دیگر : (در برخی کلیساهای مسیحی)، روغن آمیخته با بلسان (که در مراسم غسل تعمید و غیره به کار می رود)، مرهم

chrism

<hr> معنی : مسیح، عیسی <hr> معانی دیگر : حضرت عیسی مسیح (نام کامل او: jesus the christ یا jesus christ)

معنی : مسیح، عیسی معانی دیگر : حضرت عیسی مسیح (نام کامل او: jesus the christ یا jesus christ)

christ

christadelphian

<hr> معنی : تعمید دادن، نام گذاری کردن <hr> معانی دیگر : (هنگام تعمید) نام مسیحی دادن، (در مورد کشتی و ساختمان و غیره) نامگذاری کردن، برای اولین بار به کار بردن، گشودن، (با دادن غسل تعمید و عضویت در کلیسا) مسیحی کردن، نام گذاری کردن هنگام تعمید

معنی : تعمید دادن، نام گذاری کردن معانی دیگر : (هنگام تعمید) نام مسیحی دادن، (در مورد کشتی و ساختمان و غیره) نامگذاری کردن، برای اولین بار به کار بردن، گشودن، (با دادن غسل تعمید و عضویت در کلیسا) مسیحی کردن، نام گذاری کردن هنگام تعمید

christen

<hr> معنی : مسیحیت، عالم مسیحیت، جامعه مسیحیت <hr> معانی دیگر : مسیحیان، ترسایان

معنی : مسیحیت، عالم مسیحیت، جامعه مسیحیت معانی دیگر : مسیحیان، ترسایان

christendom

<hr> نام گذاری کردن (هنگام تعمید)، تعمید دادن

نام گذاری کردن (هنگام تعمید)، تعمید دادن

christened

christener

<hr> معنی : مراسم تعمید ونامگذاری بچه <hr> معانی دیگر : (کلیسای مسیحی) مراسم غسل تعمید و نامگذاری کودک، گرایش به دین مسیح

معنی : مراسم تعمید ونامگذاری بچه معانی دیگر : (کلیسای مسیحی) مراسم غسل تعمید و نامگذاری کودک، گرایش به دین مسیح

christening

<hr> معنی : مسیحی <hr> معانی دیگر : عیسوی، ترسا، نصرانی، (عامیانه) آدم خوب و محترم، دارای خصالی که توسط عیسی تاکید شده (مانند محبت و عاطفه و گذشت و افتادگی)، وابسته به عیسی و تعالیم و مذهب او، اسم خاص مذکر

معنی : مسیحی معانی دیگر : عیسوی، ترسا، نصرانی، (عامیانه) آدم خوب و محترم، دارای خصالی که توسط عیسی تاکید شده (مانند محبت و عاطفه و گذشت و افتادگی)، وابسته به عیسی و تعالیم و مذهب او، اسم خاص مذکر

christian

christian cemetery

christian democracy

christian democratic union

christian doctrine

christian dogma

christian eijkman

<hr> عهد مسیحیت (گاهشماری و تاریخ مسیحی که آغاز آن سال تولد حضرت عیسی است و سال های پیش از آن را .b.c یا پیش از میلاد و سال های بعد از آن را .a.d یا پس از میلاد می نامند)، دوران مسیحیت (از زاد عیسی تاکنون) (مخفف آن: .c.e)، مبداءتاری&nbsp; کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغاز میگردد

عهد مسیحیت (گاهشماری و تاریخ مسیحی که آغاز آن سال تولد حضرت عیسی است و سال های پیش از آن را .b.c یا پیش از میلاد و سال های بعد از آن را .a.d یا پس از میلاد می نامند)، دوران مسیحیت (از زاد عیسی تاکنون) (مخفف آن: .c.e)، مبداءتاری کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغاز میگردد

christian era

christian holiday

christian holy places

christian huygens

christian missionary

christian monk

<hr> نام مسیحی (که هنگام تعمید و نامگذاری به شخص می دهند)، نام اول (در مقایسه با نام خانوادگی)، اسم کوچک، نام اول شخص

نام مسیحی (که هنگام تعمید و نامگذاری به شخص می دهند)، نام اول (در مقایسه با نام خانوادگی)، اسم کوچک، نام اول شخص

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی