انگلیسی به انگلیسی

<hr> (اسکاتلند) پیراهن، پیراهن

(اسکاتلند) پیراهن، پیراهن

sark

sarkar

sarkozy

<hr> (انگلیس - خودمانی - مخفف) رجوع شود به: sarcastic

(انگلیس - خودمانی - مخفف) رجوع شود به: sarcastic

sarky

sarnie

<hr> (در مالزی و کشورهای اطراف آن - پارچه ی رنگارنگ که مانند لنگ دور کمر خود می بندند - زنانه و مردانه) سارونگ

(در مالزی و کشورهای اطراف آن - پارچه ی رنگارنگ که مانند لنگ دور کمر خود می بندند - زنانه و مردانه) سارونگ

sarong

sarre

sars

<hr> معنی : عشبه بیابانی <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) عشبه ی بیابانی (انواع تاک های استوایی آمریکایی از جنس smilax از خانواده ی lily)، ریشه ی خشک این گیاهان (که سابقا کاربرد دارویی داشت)، ریشه ی سارساپاریلا، نوشابه ی گازدار ودارای عصاره سارساپاریلا

معنی : عشبه بیابانی معانی دیگر : (گیاه شناسی) عشبه ی بیابانی (انواع تاک های استوایی آمریکایی از جنس smilax از خانواده ی lily)، ریشه ی خشک این گیاهان (که سابقا کاربرد دارویی داشت)، ریشه ی سارساپاریلا، نوشابه ی گازدار ودارای عصاره سارساپاریلا

sarsaparilla

<hr> معنی : پارچه ابریشمی، پارچه پشمی سنگین <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: sarcenet، sarcenet پارچه ابریشمی، نرم

معنی : پارچه ابریشمی، پارچه پشمی سنگین معانی دیگر : رجوع شود به: sarcenet، sarcenet پارچه ابریشمی، نرم

sarsenet

<hr> (ادبی یا مزاح آمیز) خیاط، دوزنده

(ادبی یا مزاح آمیز) خیاط، دوزنده

sartor

<hr> معنی : مربوط به خیاطی، مربوط بلباس مردانه <hr> معانی دیگر : وابسته به خیاطی

معنی : مربوط به خیاطی، مربوط بلباس مردانه معانی دیگر : وابسته به خیاطی

sartorial

sartorially

<hr> معنی : عضله خیاطه <hr> معانی دیگر : (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوزندگی، عضله ی خیاطه

معنی : عضله خیاطه معانی دیگر : (کالبدشناسی) ماهیچه ی دوزندگی، عضله ی خیاطه

sartorius

<hr> ژان پل سارتر (فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی)

ژان پل سارتر (فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی)

sartre

sartrean

saru

sase

<hr> معنی : کمربند، ارسی، حمایل نظامی و غیره، پنجره گلخانه، حمایل زدن، پنجره گذاردن <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی عربی) شال کمر، شال حمایل، حمایل، قاب پنجره یا در (که شیشه در آن قرار می گیرد)، پنجره ی شیشه دار، پنجره ی بالا و پایین رو، پنجره ی لغزنده، عمامه، قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میله های چوبی بین شیشه ها نیز میباشد

معنی : کمربند، ارسی، حمایل نظامی و غیره، پنجره گلخانه، حمایل زدن، پنجره گذاردن معانی دیگر : (از ریشه ی عربی) شال کمر، شال حمایل، حمایل، قاب پنجره یا در (که شیشه در آن قرار می گیرد)، پنجره ی شیشه دار، پنجره ی بالا و پایین رو، پنجره ی لغزنده، عمامه، قاب دورشیشه در یاپنجره که شامل میله های چوبی بین شیش

sash

<hr> طناب لنگر (که از افتادن پنجره ی لغزنده جلوگیری می کند)

طناب لنگر (که از افتادن پنجره ی لغزنده جلوگیری می کند)

sash cord

sash window

sasha

<hr> معنی : گردش سفر، راه پیمایی تفریحی، اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن <hr> معانی دیگر : (در square dancing) گام لغزنده برداشتن، (عامیانه) راحت راه رفتن، با نرمش راه رفتن

معنی : گردش سفر، راه پیمایی تفریحی، اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن معانی دیگر : (در square dancing) گام لغزنده برداشتن، (عامیانه) راحت راه رفتن، با نرمش راه رفتن

sashay

<hr> (خوراک ژاپنی: باریکه های ماهی که خام با سس مخصوص می خورند) ساشیمی

(خوراک ژاپنی: باریکه های ماهی که خام با سس مخصوص می خورند) ساشیمی

sashimi

sask

<hr> استان ساسکاچوان (در کانادا - 651900 کیلومترمربع - مخفف: sask)

استان ساسکاچوان (در کانادا - 651900 کیلومترمربع - مخفف: sask)

saskatchewan

<hr> (گیاه شناسی) ازگیل کانادایی (amelanchier alnifolia)، شهر ساسکاتون (مرکز استان ساسکاچوان - کانادا)

(گیاه شناسی) ازگیل کانادایی (amelanchier alnifolia)، شهر ساسکاتون (مرکز استان ساسکاچوان - کانادا)

saskatoon

saskatoon berry

<hr> (هیولای افسانه ای و انسان مانند که می گفتند در کوه های شمال غربی آمریکا زیست می کند) ساسکواچ

(هیولای افسانه ای و انسان مانند که می گفتند در کوه های شمال غربی آمریکا زیست می کند) ساسکواچ

sasquatch

<hr> معنی : گستاخانه سخن گفتن با، بیشرمانه گفتگو کردن، با بی احترامی صحبت کردن <hr> معانی دیگر : (محلی) سبزیجات خوراکی، (محلی) میوه ی خوشاب شده، کمپوت، (عامیانه) هرزه درایی، فحاشی، دشنام، بابی احترامی صحبت کردن با

معنی : گستاخانه سخن گفتن با، بیشرمانه گفتگو کردن، با بی احترامی صحبت کردن معانی دیگر : (محلی) سبزیجات خوراکی، (محلی) میوه ی خوشاب شده، کمپوت، (عامیانه) هرزه درایی، فحاشی، دشنام، بابی احترامی صحبت کردن با

sass

sassacus

<hr> معنی : ساسافراس <hr> معانی دیگر : (گیاه شناسی) ساسافراس (sassafras albidum از خانواده ی laurel - درختچه ی بومی خاور آمریکای شمالی)

معنی : ساسافراس معانی دیگر : (گیاه شناسی) ساسافراس (sassafras albidum از خانواده ی laurel - درختچه ی بومی خاور آمریکای شمالی)

sassafras

<hr> (ایرلند و اسکاتلند - کمی تحقیرآمیز) انگلیسی

(ایرلند و اسکاتلند - کمی تحقیرآمیز) انگلیسی

sassenach

<hr> (عامیانه) گستاخ، بی ادب، هرزه درای، دهان دریده، بددهان

(عامیانه) گستاخ، بی ادب، هرزه درای، دهان دریده، بددهان

sassy

<hr> گذشته و اسم مفعول فعل: sit، مخفف: (آمریکا) آزمون استعداد تحصیلات عالی، شنبه، قسمت دوم و سوم tis، زمان گذشته ساده فعل sit قسمت سوم فعل sit

گذشته و اسم مفعول فعل: sit، مخفف: (آمریکا) آزمون استعداد تحصیلات عالی، شنبه، قسمت دوم و سوم tis، زمان گذشته ساده فعل sit قسمت سوم فعل sit

sat around doing nothing

sat down at the table

sat idle

sat in judgement

sat on the bench

sat on the fleshpot

sat on the throne

<hr> معنی : شیطان، ابلیس <hr> معانی دیگر : (از ریشه ی عبری) شیطان، devil شیطان

معنی : شیطان، ابلیس معانی دیگر : (از ریشه ی عبری) شیطان، devil شیطان

satan

<hr> معنی : شیطانی <hr> معانی دیگر : اهریمنی (satanical هم می گویند) <hr> satanic(al) شیطانی، اهریمنی

معنی : شیطانی معانی دیگر : اهریمنی (satanical هم می گویند) satanic(al) شیطانی، اهریمنی

satanic

satanical

satanically

<hr> شیطان پرستی، خوورفتار اهریمنی، شرارات، شیطنت

شیطان پرستی، خوورفتار اهریمنی، شرارات، شیطنت

واژه های حرف "s" - انگلیسی به انگلیسی