انگلیسی به انگلیسی

savingness

savings

<hr> معنی : حساب پسانداز <hr> معانی دیگر : (بانکداری) حساب پس انداز

معنی : حساب پسانداز معانی دیگر : (بانکداری) حساب پس انداز

savings account

savings and loan

<hr> معنی : صندوق پس انداز، قللک <hr> معانی دیگر : بانک پس انداز

معنی : صندوق پس انداز، قللک معانی دیگر : بانک پس انداز

savings bank

<hr> معنی : اوراق قرضه، سهام قرضه <hr> معانی دیگر : اوراق قرضه، سهام قرضه

معنی : اوراق قرضه، سهام قرضه معانی دیگر : اوراق قرضه، سهام قرضه

savings bond

savings certificate

savings commissioner

savings deposit

savings encouragement law

savings function

savings plan

savings protection act

savings withdrawals

<hr> معنی : پشتیبان، ناجی <hr> معانی دیگر : saviour نجات دهنده

معنی : پشتیبان، ناجی معانی دیگر : saviour نجات دهنده

savior

<hr> معنی : ناجی <hr> معانی دیگر : savior نجات دهنده

معنی : ناجی معانی دیگر : savior نجات دهنده

saviour

<hr> (فرانسه) کاردانی، وقت شناسی، موقع شناسی، حضور ذهن

(فرانسه) کاردانی، وقت شناسی، موقع شناسی، حضور ذهن

savoir faire

<hr> معنی : بو، طعم، مزه، حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن <hr> معانی دیگر : بو (به ویژه بوی خوراک)، ویژگی، حالت، خاصیت، رنگ و بو، خصلت، بو داشتن، بو(ی چیز بخصوصی را) دادن، دارای اثرات چیزی بودن، حاکی بودن، رنگ و بوی چیزی را داشتن، گویا بودن، دلالت کردن بر، طعم دادن، دارای مزه ی خاص کردن، لذت بردن، خوش آمدن (از چیزی) (انگلیس: savour)، گیرایی، جذبه، (قدیمی) شهرت، مزه(ی چیز بخصوص را) داشتن، طعم داشتن، savour حس ذائقه

معنی : بو، طعم، مزه، حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن، فهمیدن معانی دیگر : بو (به ویژه بوی خوراک)، ویژگی، حالت، خاصیت، رنگ و بو، خصلت، بو داشتن، بو(ی چیز بخصوصی را) دادن، دارای اثرات چیزی بودن، حاکی بودن، رنگ و بوی چیزی را داشتن، گویا بودن، دلالت کردن بر، طعم دادن، دارای مزه ی خاص کردن، لذت بردن، خوش 

savor

savoriness

savorless

<hr> معنی : مرزه، مطبوع طبع، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مورد پسند <hr> معانی دیگر : شور، تند، غیر شیرین، خوشبو، باب دندان، خوشایند، گیرا، (گیاه شناسی) مرزه (satureja به ویژه summer savory یا s. hortensis و winter savory یا s. montana)

معنی : مرزه، مطبوع طبع، خوش طعم، لذیذ، خوش مزه، خوشگوار، مورد پسند معانی دیگر : شور، تند، غیر شیرین، خوشبو، باب دندان، خوشایند، گیرا، (گیاه شناسی) مرزه (satureja به ویژه summer savory یا s. hortensis و winter savory یا s. montana)

savory

<hr> معنی : حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن <hr> معانی دیگر : savor حس ذائقه، مزه، طعم، بو، فهمیدن

معنی : حس ذائقه، دوست داشتن، مزه کردن معانی دیگر : savor حس ذائقه، مزه، طعم، بو، فهمیدن

savour

savourless

<hr> معنی : مطبوع طبع، خوشگوار، مورد پسند <hr> معانی دیگر : savory خوش طعم

معنی : مطبوع طبع، خوشگوار، مورد پسند معانی دیگر : savory خوش طعم

savoury

<hr> (نوعی کلم پیچ که برگ های چروکیده دارد و به آن savoy cabbage هم می گویند) کلم ساوی، سرزمین ساوی (در جنوب شرقی فرانسه که در 1860 جزو فرانسه شد)، کلم پیچ

(نوعی کلم پیچ که برگ های چروکیده دارد و به آن savoy cabbage هم می گویند) کلم ساوی، سرزمین ساوی (در جنوب شرقی فرانسه که در 1860 جزو فرانسه شد)، کلم پیچ

savoy

savoyard

<hr> معنی : ادراک، زرنگ و دانا، درک کردن، فهمیدن <hr> معانی دیگر : زرنگی، زیرکی، دانایی، شم، دریافتن، (خودمانی)، باجربزه، زبردست، savvey ادراک

معنی : ادراک، زرنگ و دانا، درک کردن، فهمیدن معانی دیگر : زرنگی، زیرکی، دانایی، شم، دریافتن، (خودمانی)، باجربزه، زبردست، savvey ادراک

savvy

savvy joke

savyon

<hr> معنی : ضرب المثل، امثال و حکم، مثال، اره، لغت یا جمله ضربالمثل، هراسبابی شبیه اره، منشار، دید <hr> معانی دیگر : اره کردن یا شدن، (با پس و پیش بردن اره مانند) انجام دادن، اره ی ماشینی، ماشین اره، گفته، مثل، حکایت پندآمیز، درس عبرت، داستان کهن، زمان گذشته ی فعل: see، p زمان ماضی فعل see دید، n سخن

معنی : ضرب المثل، امثال و حکم، مثال، اره، لغت یا جمله ضربالمثل، هراسبابی شبیه اره، منشار، دید معانی دیگر : اره کردن یا شدن، (با پس و پیش بردن اره مانند) انجام دادن، اره ی ماشینی، ماشین اره، گفته، مثل، حکایت پندآمیز، درس عبرت، داستان کهن، زمان گذشته ی فعل: see، p زمان ماضی فعل see دید، n سخن

saw a bright future

saw a horse's mouth

saw a log in two

saw blade

saw fit to

saw her

saw him

saw in his mind's eye

saw into

<hr> کنده ی بزرگ (مناسب برای اره کشی)، الوار تخته ای، کنده درخت مناسب اره کردن

کنده ی بزرگ (مناسب برای اره کشی)، الوار تخته ای، کنده درخت مناسب اره کردن

واژه های حرف "s" - انگلیسی به انگلیسی