انگلیسی به انگلیسی

unoffered

<hr> معنی : غیر رسمی، دارای عدم رسمیت، غیر مستند <hr> معانی دیگر : تایید نشده، غیر مجاز

معنی : غیر رسمی، دارای عدم رسمیت، غیر مستند معانی دیگر : تایید نشده، غیر مجاز

unofficial

unofficial source

unofficially

unoiled

unopened

unopposed

unordained

unordered

unorganised

<hr> معنی : درهم و برهم، تشکیل نشده، نابسامان، فاقد سازمان، غیر مشتکل <hr> معانی دیگر : بی سازمان، سازمان نیافته، مغشوش، بی ساختار، فاقد ساختار مواد آلی یا موجودات زنده

معنی : درهم و برهم، تشکیل نشده، نابسامان، فاقد سازمان، غیر مشتکل معانی دیگر : بی سازمان، سازمان نیافته، مغشوش، بی ساختار، فاقد ساختار مواد آلی یا موجودات زنده

unorganized

unoriginal

unornamented

<hr> معنی : غیر مومن، غیر ارتدکس <hr> معانی دیگر : دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول

معنی : غیر مومن، غیر ارتدکس معانی دیگر : دارای عقیده ناصحیح یا غیر معمول

unorthodox

unorthodoxly

unostentatious

unostentatiously

unowned

unpacified

<hr> معنی : باز کردن، بسته بندی را گشودن، غیر بستهای کردن <hr> معانی دیگر : چمدان یا بسته

معنی : باز کردن، بسته بندی را گشودن، غیر بستهای کردن معانی دیگر : چمدان یا بسته

unpack

unpacked

<hr> معنی : پرداخت نشده، سوخت شده <hr> معانی دیگر : پرداخت نشده

معنی : پرداخت نشده، سوخت شده معانی دیگر : پرداخت نشده

unpaid

unpaid balance

unpaid guardian

unpaid military service

unpaid trustee

unpainted

unpaired

unpalatable

unpalatably

unparallel

<hr> معنی : بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، غیر موازی <hr> معانی دیگر : بی مانند، بی نظیر، بی همتا

معنی : بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، غیر موازی معانی دیگر : بی مانند، بی نظیر، بی همتا

unparalleled

unpardonable

unpardonably

unpardoned

<hr> معنی : غیرپارلمانی، برخلاف اصول پارلمانی <hr> معانی دیگر : غیرپارلمانی، برخلاف اصول پارلمانی

معنی : غیرپارلمانی، برخلاف اصول پارلمانی معانی دیگر : غیرپارلمانی، برخلاف اصول پارلمانی

unparliamentary

unpassable

unpasteurised

unpasteurized

unpatentable

unpatented

unpatriotic

unpatriotically

unpaved

unpedigreed

unpenetrable

<hr> معنی : خالی از سکنه شدن <hr> معانی دیگر : depopulate خالی از سکنه کردن

معنی : خالی از سکنه شدن معانی دیگر : depopulate خالی از سکنه کردن

واژه های حرف "u" - انگلیسی به انگلیسی