انگلیسی به فارسی

<hr> هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده

هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده

old master

old money

old persian

old person

old rose

old salt

<hr> مکتب کهن، گروه محافظه کار، گروه سنت گرا

مکتب کهن، گروه محافظه کار، گروه سنت گرا

old school

<hr> (انگلیس) کراوات ویژه ی دانش آموزان هر مدرسه

(انگلیس) کراوات ویژه ی دانش آموزان هر مدرسه

old school tie

old sledge

old squaw

old stone age

<hr> روش گاه شماری قدیمی (طبق تقویم julian)

روش گاه شماری قدیمی (طبق تقویم julian)

old style

old style font

<hr> کتاب عهد عتیق (بخش اول انجیل)، پیمان یا وصیت قدیم، کتب عهد عتیق

کتاب عهد عتیق (بخش اول انجیل)، پیمان یا وصیت قدیم، کتب عهد عتیق

old testament

<hr> پر سابقه، کهنه کار، کارکشته، وابسته به پیشترها، سابقی، پیشین، وابسته به زمان های گذشته، قدیمی

پر سابقه، کهنه کار، کارکشته، وابسته به پیشترها، سابقی، پیشین، وابسته به زمان های گذشته، قدیمی

old time

<hr> (عامیانه)، (کارمند یا مستاجر یا ساکن و غیره) پر سابقه، قدیمی، کهنه کار

(عامیانه)، (کارمند یا مستاجر یا ساکن و غیره) پر سابقه، قدیمی، کهنه کار

old timer

old times

old witchgrass

old wives' tale

<hr> معنی : دنیای قدیم <hr> معانی دیگر : بر قدیم، جهان کهن (اروپا و آسیا و افریقا- به امریکا می گویند: جهان نو new world)، دنیای قدیم یعنی اروپا و اسیا

معنی : دنیای قدیم معانی دیگر : بر قدیم، جهان کهن (اروپا و آسیا و افریقا- به امریکا می گویند: جهان نو new world)، دنیای قدیم یعنی اروپا و اسیا

old world

old-age insurance

old-age pension

old-fashioned

old-fashionedness

old-field toadflax

old-hat

old-line

old-maidish

old-man-of-the-woods

old-time

old-timer

old-womanish

old-world

olde worlde

<hr> معنی : پیشین، قدیمی، کهنه، کهن، زمان پیش <hr> معانی دیگر : (قدیمی - شاعرانه) کهن، باستانی، عتیق، وابسته به ایام گذشته، سابق

معنی : پیشین، قدیمی، کهنه، کهن، زمان پیش معانی دیگر : (قدیمی - شاعرانه) کهن، باستانی، عتیق، وابسته به ایام گذشته، سابق

واژه های حرف "o" - انگلیسی به فارسی