<hr> (در خیرمقدم ها و ضیافت ها) فرش دراز و قرمز، (با : the) خوشامدگویی مجلل، ضیافت پرشکوه، تشریفات و احترامات رسمی

(در خیرمقدم ها و ضیافت ها) فرش دراز و قرمز، (با : the) خوشامدگویی مجلل، ضیافت پرشکوه، تشریفات و احترامات رسمی

red carpet

red carpet treatment

red cell

<hr> (امریکا - عامیانه)، یک سنت، یک پنی، یک پشیز، پول سیاه، غاز، بشیز

(امریکا - عامیانه)، یک سنت، یک پنی، یک پشیز، پول سیاه، غاز، بشیز

red cent

red cheeks

red clause l c

red clay

red crescent

<hr> معنی : صلیب سرخ <hr> معانی دیگر : صلیب سرخ

معنی : صلیب سرخ معانی دیگر : صلیب سرخ

red cross

red cross head

red dead redemption

<hr> معنی : ویسکی ارزان <hr> معانی دیگر : ویسکی ارزان، (امریکا)، انواع ماهیان سرخ چشم، رجوع شود به: red-eyed vireo، ویسکی سگی

معنی : ویسکی ارزان معانی دیگر : ویسکی ارزان، (امریکا)، انواع ماهیان سرخ چشم، رجوع شود به: red-eyed vireo، ویسکی سگی

red eye

red eye flight

red faced

<hr> پرچم سرخ، پرچم خطر، (عامیانه) علامت خطر، هشدار

پرچم سرخ، پرچم خطر، (عامیانه) علامت خطر، هشدار

red flag

<hr> (نجوم) سرخ اختر، ابر ستاره ی سرخ

(نجوم) سرخ اختر، ابر ستاره ی سرخ

red giant

red gold

red halophilic bacteria

<hr> دست بخون الوده، درحین ارتکاب جنایت دست، بخون الوده، دست درخون هنگام ارتکاب جنایت

دست بخون الوده، درحین ارتکاب جنایت دست، بخون الوده، دست درخون هنگام ارتکاب جنایت

red handed

<hr> شاه ماهی قرمز، هرینگ سرخ (رجوع شود به: herring)، (وسیله ی) ردگم کردن، ایز گم کردن، پی گم کردن، گمراه کردن، شاه ماهی سر، موضوع مطرح شده برای فرار ازطرح موضوع مورد بحک، پی نخود سیاه فرستادن

شاه ماهی قرمز، هرینگ سرخ (رجوع شود به: herring)، (وسیله ی) ردگم کردن، ایز گم کردن، پی گم کردن، گمراه کردن، شاه ماهی سر، موضوع مطرح شده برای فرار ازطرح موضوع مورد بحک، پی نخود سیاه فرستادن

red herring

red hood

<hr> تفته، تاب امده، عصبانی، تازه تاب امده، سر، اتشی، ازجادررفته، مشتعل

تفته، تاب امده، عصبانی، تازه تاب امده، سر، اتشی، ازجادررفته، مشتعل

red hot

<hr> جوهر قرمز، (در دفتر حساب شرکت ها و غیره) بدهکار، بدهی، قرض

جوهر قرمز، (در دفتر حساب شرکت ها و غیره) بدهکار، بدهی، قرض

red ink

red kidney beans

red kite

<hr> با حروف قرمز، مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد، مخصوص ایام خوشحالی، فراموش نشدنی با حروف قرمز نوشته شده روز تعطیل، روز یادگاری

با حروف قرمز، مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد، مخصوص ایام خوشحالی، فراموش نشدنی با حروف قرمز نوشته شده روز تعطیل، روز یادگاری

red letter

red letter day

<hr> معنی : چراغ قرمز، چراغ خطر <hr> معانی دیگر : علامت ایست، چراه قرمز، چراه خطر

معنی : چراغ قرمز، چراغ خطر معانی دیگر : علامت ایست، چراه قرمز، چراه خطر

red light

<hr> محله ی فواحش، روسپی محله، محله فواحش

محله ی فواحش، روسپی محله، محله فواحش

red light district

red like blood

red lipstick

red list

red mist

red mite

<hr> معنی : کارگر دهاتی <hr> معانی دیگر : درجنوب اتازونی کارگر دهاتی، جواد - خز

معنی : کارگر دهاتی معانی دیگر : درجنوب اتازونی کارگر دهاتی، جواد - خز

red neck

red notice

<hr> علوم هوایى : از بین رفتن قدرت بینایى هنگام سقوط با شتاب منفى، (هنگام پرواز با سرعت های بالا - در حالت پابه جلو) تاری چشم، سرخ بینی

علوم هوایى : از بین رفتن قدرت بینایى هنگام سقوط با شتاب منفى، (هنگام پرواز با سرعت های بالا - در حالت پابه جلو) تاری چشم، سرخ بینی

واژه های حرف "r" - پیشنهاد کاربران