صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "پ" - فارسی به عربی
پیش بردن
پیش بند
پیش بند بچه
پیش بودن
پیش بودن (از)
پیش بینی
پیش بینی احتیاطی
پیش بینی غلط
پیش بینی کردن
پیش بینی کردن (باتفال)
پیش ترین
پیش جستن بر
پیش جواب
پیش خود خندیدن
پیش دامن
پیش داوری
پیش در امد
پیش درامد
پیش دستی کردن بر
پیش رس
پیش رفتن
پیش رفتگی
پیش روی
پیش سخن
پیش سینه
پیش شرط
پیش غذا
پیش قدم
پیش قدم درتاسیس
پیش قدم شدن
پیش قراول
پیش قسط
پیش نما
پیش نویس
پیش نویس ازمایشی
پیش نویس سند
پیش نویس چیزی را اماده کردن
پیش نویس کردن
پیش هم گذاشتن
پیش پا افتاده
پیش پا افتادگی
پیش پاافتاده
پیش پرداخت
پیش پرداخت شده
پیش چاه
پیش گرفتن بر
پیش گویی کردن
پیش گیر
بیشتر