انگلیسی به انگلیسی

<hr> علی السویه، بی تفاوت، فرقی ندارد، بدون اهمیت، یا همه یا هیچ

علی السویه، بی تفاوت، فرقی ندارد، بدون اهمیت، یا همه یا هیچ

all or nothing

<hr> یا همه یا هیچ، کاملا، با همه ی وجود، بامنتهای کوشش، بمقدار زیاد، فراوان، باشدت تمام

یا همه یا هیچ، کاملا، با همه ی وجود، بامنتهای کوشش، بمقدار زیاد، فراوان، باشدت تمام

all out

all out war

<hr> معنی : سراسر، سرتاسر، در هر قسمت، سربسر، بطور سراسری <hr> معانی دیگر : کاملا، با همه ی وجود، 1- تمام شده، خاتمه یافته، 2- همه جا، تمام شده، سرتاسر، همه جا، همه جا طرحی که همه ی سطح پارچه را فراگرفته است

معنی : سراسر، سرتاسر، در هر قسمت، سربسر، بطور سراسری معانی دیگر : کاملا، با همه ی وجود، 1- تمام شده، خاتمه یافته، 2- همه جا، تمام شده، سرتاسر، همه جا، همه جا طرحی که همه ی سطح پارچه را فراگرفته است

all over

all over one like a cheap suit

all over the country

all over the land

all over the shop

<hr> در سراسر جهان، در همه جای جهان، در تمامی دنیا

در سراسر جهان، در همه جای جهان، در تمامی دنیا

all over the world

all over with

all overs

all pervading

<hr> قادر مطلق،پرتوان،بسیار نیرومند

قادر مطلق،پرتوان،بسیار نیرومند

all powerful

<hr> همه کاره،دارای کاربردهای گوناگون،پرکاربرد،چندمنظوره،عمومی،همه منظوره،چندکاره

همه کاره،دارای کاربردهای گوناگون،پرکاربرد،چندمنظوره،عمومی،همه منظوره،چندکاره

all purpose

all purpose cloth

all purpose flour

all race election

all race selection

<hr> معنی : صحیح، خیلی خوب، بسیار خوب، حتمی، فرخنده، بی عیب، موثق <hr> معانی دیگر : 1- تمام شده، خاتمه یافته، 2- همه جا، سرتاسر، رضایت بخش، بسنده، کافی، پذیرفتنی، بی آسیب، سالم، مصون، (در صحبت) آری، نسبتا خوب، باشه، (عامیانه) حتما، به طور قطع، یقینا، مسلما، درست

معنی : صحیح، خیلی خوب، بسیار خوب، حتمی، فرخنده، بی عیب، موثق معانی دیگر : 1- تمام شده، خاتمه یافته، 2- همه جا، سرتاسر، رضایت بخش، بسنده، کافی، پذیرفتنی، بی آسیب، سالم، مصون، (در صحبت) آری، نسبتا خوب، باشه، (عامیانه) حتما، به طور قطع، یقینا، مسلما، درست

all right

all rights reserved

all rivers fall into the sea

all rivers flow to the sea

all roads lead to rome

all roses

<hr> معنی : دور تا دور <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: all-around، سرتاسر، کاملا، شامل هر چیز یا هرکس

معنی : دور تا دور معانی دیگر : رجوع شود به: all-around، سرتاسر، کاملا، شامل هر چیز یا هرکس

all round

all round competition

all rounder

all saints

<hr> رضایت بخش، بسنده، کافی، پذیرفتنی، بی آسیب، سالم، مصون، (در صحبت) آری، نسبتا خوب، باشه، (عامیانه) حتما، به طور قطع، یقینا، مسلما، درست، صحیح، (مسیحیت) عید مقدسان (روز اول نوامبر)

رضایت بخش، بسنده، کافی، پذیرفتنی، بی آسیب، سالم، مصون، (در صحبت) آری، نسبتا خوب، باشه، (عامیانه) حتما، به طور قطع، یقینا، مسلما، درست، صحیح، (مسیحیت) عید مقدسان (روز اول نوامبر)

all saints' day

all seeing

all serene

<hr> (مسیحیت) عید مقدسان (روز اول نوامبر)، آماده، حاضر

(مسیحیت) عید مقدسان (روز اول نوامبر)، آماده، حاضر

all set

all sorts

all sorts of

all square

<hr> (در مورد بازیگران یا ورزشکاران) گروه شامل بازیگران یا ورزشکاران سرشناس، وابسته به هنرمندان یا ورزشکاران سرشناس، ورزش : تیم تمام ستاره

(در مورد بازیگران یا ورزشکاران) گروه شامل بازیگران یا ورزشکاران سرشناس، وابسته به هنرمندان یا ورزشکاران سرشناس، ورزش : تیم تمام ستاره

all star

all stops bus

all tank brigade

all terrain bike

all terrain vehicle

<hr> (در برخی فرقه های مسیحی) روز ارواح (روز دوم نوامبر که در آن برای مردگان دعا می کنند)، (عامیانه) 1- (در ساختارهای منفی) آنقدرها هم نه، نه آن مقدار، 2- و چیزهای مشابه، و غیره

(در برخی فرقه های مسیحی) روز ارواح (روز دوم نوامبر که در آن برای مردگان دعا می کنند)، (عامیانه) 1- (در ساختارهای منفی) آنقدرها هم نه، نه آن مقدار، 2- و چیزهای مشابه، و غیره

all that

<hr> (عامیانه) 1- (در ساختارهای منفی) آنقدرها هم نه، نه آن مقدار، 2- و چیزهای مشابه، و غیره، نباید گول ظواهر را خورد

(عامیانه) 1- (در ساختارهای منفی) آنقدرها هم نه، نه آن مقدار، 2- و چیزهای مشابه، و غیره، نباید گول ظواهر را خورد

واژه های حرف "a" - انگلیسی به انگلیسی