انگلیسی به انگلیسی

bird's nest

bird's tail

<hr> سنگاب کم ژرفا که برای آب تنی و نوشیدن پرندگان در باغچه قرار می دهند، تشتک پرندگان

سنگاب کم ژرفا که برای آب تنی و نوشیدن پرندگان در باغچه قرار می دهند، تشتک پرندگان

birdbath

<hr> معنی : کودن، ادم احمق <hr> معانی دیگر : (عامیانه) آدم کم خرد، آدم خر، کوچک مغز

معنی : کودن، ادم احمق معانی دیگر : (عامیانه) آدم کم خرد، آدم خر، کوچک مغز

birdbrain

<hr> چهارچوب فلزى کانتینرها علوم نظامى : چهارچوب فلزى اطاق کنترل هواپیما

چهارچوب فلزى کانتینرها علوم نظامى : چهارچوب فلزى اطاق کنترل هواپیما

birdcage

<hr> معنی : صدای پرنده، تقلید صدای پرنده <hr> معانی دیگر : آواز پرنده، چهچه، تقلید آواز پرنده

معنی : صدای پرنده، تقلید صدای پرنده معانی دیگر : آواز پرنده، چهچه، تقلید آواز پرنده

birdcall

<hr> شکارچی مرغان، نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان، مرغدار

شکارچی مرغان، نگاهدارنده وتربیت کننده مرغان وپرندگان، مرغدار

birder

<hr> معنی : مرغدانی، قفس <hr> معانی دیگر : جعبه (معمولا به شکل خانه) برای لانه گیری پرندگان، پرنده خانه، قفس بزرگ

معنی : مرغدانی، قفس معانی دیگر : جعبه (معمولا به شکل خانه) برای لانه گیری پرندگان، پرنده خانه، قفس بزرگ

birdhouse

<hr> معنی : مرغک <hr> معانی دیگر : (زبان کودکانه) پرنده، ملیجک، جوجو

معنی : مرغک معانی دیگر : (زبان کودکانه) پرنده، ملیجک، جوجو

birdie

birdlife

<hr> معنی : چسب، کشمشک <hr> معانی دیگر : ماده ی چسبناک برای گیر انداختن پرندگان، پادام، دام، گرفتاری، با پادام گرفتن، چسب، کشمشک

معنی : چسب، کشمشک معانی دیگر : ماده ی چسبناک برای گیر انداختن پرندگان، پادام، دام، گرفتاری، با پادام گرفتن، چسب، کشمشک

birdlime

<hr> معنی : پرندهباز، کفترباز <hr> معانی دیگر : کسی که با پرندگان سر و کار دارد، کبوتر باز، پرنده دوست، پرنده شناس

معنی : پرندهباز، کفترباز معانی دیگر : کسی که با پرندگان سر و کار دارد، کبوتر باز، پرنده دوست، پرنده شناس

birdman

birds and the bees

<hr> ازهوادیده شده، کلارنس بردزآی (مخترع امریکایی)

ازهوادیده شده، کلارنس بردزآی (مخترع امریکایی)

birds eye

birds eye view

<hr> اشخاص دارای سلیقه یا ویژگی های همانند

اشخاص دارای سلیقه یا ویژگی های همانند

birds of a feather

birds of a feather flock together

<hr> کند همجنس با همجنس پرواز

کند همجنس با همجنس پرواز

birds of a feather fly together

birds of a feather stick together

<hr> مرغان مهاجریا مسافر

birds of passage

<hr> معنی : دانه، غذای پرندگان <hr> معانی دیگر : مرغ دانه، دانه ی پرنده، چینه، غذای پرندگان مثل ارزن وغیره

معنی : دانه، غذای پرندگان معانی دیگر : مرغ دانه، دانه ی پرنده، چینه، غذای پرندگان مثل ارزن وغیره

birdseed

birdsong

birdtable

birdwing

<hr> شکست نور (توسط بلور) به دو بخش که سرعت آنها نابرابر است و نسبت به یکدیگر دارای زاویه ی قائمه هستند، دو شکستی

شکست نور (توسط بلور) به دو بخش که سرعت آنها نابرابر است و نسبت به یکدیگر دارای زاویه ی قائمه هستند، دو شکستی

birefringence

birefringent

<hr> (کشتی قرون قدیم که دارای دو ردیف پارو بود که یکی بالای دیگری قرار داشت) کشتی دو ردیفی، یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی

(کشتی قرون قدیم که دارای دو ردیف پارو بود که یکی بالای دیگری قرار داشت) کشتی دو ردیفی، یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی

bireme

birendra bir bikram shah dev king of nepal

<hr> کلاه چهارکوهانه (گاهی قبه ای در راس آن قرار دارد) ویژه ی کشیشان کاتولیک، یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم برسر می گذارند

کلاه چهارکوهانه (گاهی قبه ای در راس آن قرار دارد) ویژه ی کشیشان کاتولیک، یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم برسر می گذارند

biretta

birger

biri

biriani

birkenau

<hr> (اسکاتلند) فرفره وار چرخیدن و صدا کردن، ور ور کردن، ریختن چای ومشروب، مشروب خوردن، شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن، پیشروی باچرخیدن

(اسکاتلند) فرفره وار چرخیدن و صدا کردن، ور ور کردن، ریختن چای ومشروب، مشروب خوردن، شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن، پیشروی باچرخیدن

birl

<hr> گربه ی بیرمن (گربه ی بومی برمه که موی بلند و چشمان گرد آبی و پنجه های سفیدی دارد)

گربه ی بیرمن (گربه ی بومی برمه که موی بلند و چشمان گرد آبی و پنجه های سفیدی دارد)

birman

<hr> شهر بیرمنگام (در مرکز انگلیس)

شهر بیرمنگام (در مرکز انگلیس)

birmingham

<hr> نام تجارتی نوعی قلم خودکار

نام تجارتی نوعی قلم خودکار

biro

<hr> معنی : صدای چرخیدن، عجله وسرعت <hr> معانی دیگر : انگیزه، نیروی رانش، نیروی محرک، فوران، وزش، صدای چرخش، صدای فرفره، بر (واحد پول کشور اتیوپی - حبشه)، تند باد

معنی : صدای چرخیدن، عجله وسرعت معانی دیگر : انگیزه، نیروی رانش، نیروی محرک، فوران، وزش، صدای چرخش، صدای فرفره، بر (واحد پول کشور اتیوپی - حبشه)، تند باد

birr

<hr> معنی : اغاز، پیدایش، زایش، تولد، میلاد <hr> معانی دیگر : زاد، زادش، زایمان، زادن، به دنیا آوردن، زاییدن، ایجاد، آغاز، شروع، اصل، نسب، مبدا، پدر و مادر داری، خوش نامی، از اصل و نسب خوب، استعداد، ذوق، از بطن مادر، اغاز کردن

معنی : اغاز، پیدایش، زایش، تولد، میلاد معانی دیگر : زاد، زادش، زایمان، زادن، به دنیا آوردن، زاییدن، ایجاد، آغاز، شروع، اصل، نسب، مبدا، پدر و مادر داری، خوش نامی، از اصل و نسب خوب، استعداد، ذوق، از بطن مادر، اغاز کردن

birth

birth canal

<hr> معنی : گواهی تولد، شناسنامه، زایچه <hr> معانی دیگر : سجل

معنی : گواهی تولد، شناسنامه، زایچه معانی دیگر : سجل

birth certificate

<hr> معنی : جلوگیری از ابستنی، زاد ایست <hr> معانی دیگر : جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده

معنی : جلوگیری از ابستنی، زاد ایست معانی دیگر : جلوگیری از آبستنی، کنترل موالید، زادمهار، تنظیم خانواده

birth control

birth defect

birth mother

birth of a nation

birth of venus

birth pangs

<hr> معنی : میزان موالید، تعداد موالید، زهوزاد <hr> معانی دیگر : نرخ زایش، تعداد زاد و ولد (birth rate هم می نویسند)

معنی : میزان موالید، تعداد موالید، زهوزاد معانی دیگر : نرخ زایش، تعداد زاد و ولد (birth rate هم می نویسند)

واژه های حرف "b" - انگلیسی به انگلیسی