انگلیسی به انگلیسی

catering services

<hr> معنی : خون اشام، کرم صدپا، تراکتور زنجیری <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) لیسه (یا لارو یا غنج یا غوزه ی کرم مانند برخی حشرات به ویژه پروانه و بید)، کرم حشره، بشکل کرم صد پا حرکت کردن

معنی : خون اشام، کرم صدپا، تراکتور زنجیری معانی دیگر : (جانور شناسی) لیسه (یا لارو یا غنج یا غوزه ی کرم مانند برخی حشرات به ویژه پروانه و بید)، کرم حشره، بشکل کرم صد پا حرکت کردن

caterpillar

caterpillar tracks

caterpillar tractor

caterpillar tread

<hr> معنی : صدای شیون گربه، جیغ کشیدن <hr> معانی دیگر : (مثل گربه ی فحل شده) میامیا کردن، زاریدن، فریاد ناله مانند کشیدن، جیغ کشیدن مانند گربه

معنی : صدای شیون گربه، جیغ کشیدن معانی دیگر : (مثل گربه ی فحل شده) میامیا کردن، زاریدن، فریاد ناله مانند کشیدن، جیغ کشیدن مانند گربه

caterwaul

caterwauling

catfight

<hr> معنی : گربه ماهی <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) گربه ماهی (راسته ی siluriformes)

معنی : گربه ماهی معانی دیگر : (جانور شناسی) گربه ماهی (راسته ی siluriformes)

catfish

<hr> معنی : زه <hr> معانی دیگر : (روده ی گوسفند و اسب و غیره که برای بخیه زنی و در راکت تنیس و غیره به کار می رود) روده ی تابیده، روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود

معنی : زه معانی دیگر : (روده ی گوسفند و اسب و غیره که برای بخیه زنی و در راکت تنیس و غیره به کار می رود) روده ی تابیده، روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود

catgut

<hr> مخفف:، کلیسای بزرگ، پیشوند: cata- (پیش از واژه هایی می آید که با h آغاز می شوند)، کاتولیک، مخفف: کلیسای بزرگ مخفف: کاتد مخفف: کاتولیک مخفف: کلیسای بزرگ

مخفف:، کلیسای بزرگ، پیشوند: cata- (پیش از واژه هایی می آید که با h آغاز می شوند)، کاتولیک، مخفف: کلیسای بزرگ مخفف: کاتد مخفف: کاتولیک مخفف: کلیسای بزرگ

cath

catharine

<hr> معنی : تصفیه، تطهیر، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر <hr> معانی دیگر : (روان پزشکی ـ برطرف کردن هراس و عقده های روانی از راه صحبت درباره ی آنها و آگاه شدن به آنها)، تخلیه ی روانی، پاکسازی ذهنی، عقده گشایی، روان پالش، پاکسازی (به ویژه پاکسازی مزاج با مسهل)، تخلیه ی روده ها، (به پیروی از اندیشه ی ارسطو درباره ی اثر نمایش تراژدی برتماشاگران) پاکسازی احساسات و عواطف، خالی کردن عقده های روانی، کاتارسیس، والایش، pl روانپاکسازی

معنی : تصفیه، تطهیر، روانپاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس بوسیله هنر معانی دیگر : (روان پزشکی ـ برطرف کردن هراس و عقده های روانی از راه صحبت درباره ی آنها و آگاه شدن به آنها)، تخلیه ی روانی، پاکسازی ذهنی، عقده گشایی، روان پالش، پاکسازی (به ویژه پاکسازی مزاج با مسهل)، تخلیه ی روده ها، (به پیروی از اندیشه ی

catharsis

cathart

<hr> معنی : مسهل، تصفیه کننده، ضد یبوست، روانپاکساز <hr> معانی دیگر : روان پالشی (cathartical هم می گویند)، (داروسازی) مسهل، کار کن

معنی : مسهل، تصفیه کننده، ضد یبوست، روانپاکساز معانی دیگر : روان پالشی (cathartical هم می گویند)، (داروسازی) مسهل، کار کن

cathartic

cathartically

<hr> (قدیمی) کشور چین، ختا یعنی کشورچین

(قدیمی) کشور چین، ختا یعنی کشورچین

cathay

<hr> (در کشتی های قدیم) تیر جلوکشتی که لنگر را از آن می آویختند، سردیرک، لنگر گیر، لنگربند

(در کشتی های قدیم) تیر جلوکشتی که لنگر را از آن می آویختند، سردیرک، لنگر گیر، لنگربند

cathead

<hr> (روانکاوی) تمرکز دادن انرژی روانی بر شخص یا چیز خاص، روان تابی کردن، روان تابش کردن، تحریک شهوانی کردن

(روانکاوی) تمرکز دادن انرژی روانی بر شخص یا چیز خاص، روان تابی کردن، روان تابش کردن، تحریک شهوانی کردن

cathect

<hr> معنی : کرسی <hr> معانی دیگر : مسند یا صندلی اسقف در کلیسا، منبر، (مجازی) کرسی (صدارت و وزارت و غیره)، مسند قدرت

معنی : کرسی معانی دیگر : مسند یا صندلی اسقف در کلیسا، منبر، (مجازی) کرسی (صدارت و وزارت و غیره)، مسند قدرت

cathedra

<hr> معنی : کلیسای جامع <hr> معانی دیگر : کلیسای بزرگ (که در مرکز قلمرو اسقف قرار دارد و مسند اسقف در صدر آن قرار گرفته)، هر کلیسای بزرگ و مجلل، وابسته به یا دارای مسند یا صندلی اسقف، معتبر، رسمی

معنی : کلیسای جامع معانی دیگر : کلیسای بزرگ (که در مرکز قلمرو اسقف قرار دارد و مسند اسقف در صدر آن قرار گرفته)، هر کلیسای بزرگ و مجلل، وابسته به یا دارای مسند یا صندلی اسقف، معتبر، رسمی

cathedral

cathedral music

<hr> (تنکردشناسی - هریک از چندین آنزیم موجود بین سلول ها که در فروشکستن پروتئین نقش کاتالیست را دارند) کاتپسین، فروجوش

(تنکردشناسی - هریک از چندین آنزیم موجود بین سلول ها که در فروشکستن پروتئین نقش کاتالیست را دارند) کاتپسین، فروجوش

cathepsin

<hr> اسم خاص مونث (مخفف آن: kit و kitty و cathy و catharine) (kate هم می نویسند)

اسم خاص مونث (مخفف آن: kit و kitty و cathy و catharine) (kate هم می نویسند)

catherine

catherine mackinnon

catherine scorsese

catherine the great

<hr> رجوع شود به: pinwheel، پنجره گردپره دار، یکجورچر&nbsp;وفلک دراتشبازی

رجوع شود به: pinwheel، پنجره گردپره دار، یکجورچر وفلک دراتشبازی

catherine wheel

catherine zeta jones

<hr> (پزشکی ـ لوله ی فلزی یا لاستیکی که برای تخلیه ی مواد یا دیدن وارد مجاری بدن می کنند) میل، سوند، کاتتر، فروکاو، میل جراحی بول

(پزشکی ـ لوله ی فلزی یا لاستیکی که برای تخلیه ی مواد یا دیدن وارد مجاری بدن می کنند) میل، سوند، کاتتر، فروکاو، میل جراحی بول

catheter

catheterisation

catheterise

catheterization

<hr> (پزشکی) میل زدن (به ویژه پیشابراه را)، فروکاو کردن، کاتتر زدن، سوند زدن، میل زدن

(پزشکی) میل زدن (به ویژه پیشابراه را)، فروکاو کردن، کاتتر زدن، سوند زدن، میل زدن

catheterize

cathetus

<hr> (روانکاوی) تمرکز انرژی روانی بر شخص یا چیز به خصوصی، نیرو گذاری روانی، روان تابش، روان تابی، نیروی عاطفی، انرژی روانی، تمرکز روانی

(روانکاوی) تمرکز انرژی روانی بر شخص یا چیز به خصوصی، نیرو گذاری روانی، روان تابش، روان تابی، نیروی عاطفی، انرژی روانی، تمرکز روانی

cathexis

<hr> معنی : کاتد، الکترود منفی، قطب منفی، قطب منی <hr> معانی دیگر : (برق و مکانیک)، کاتد (الکترود منفی)، (در لامپ های خلا) پخش کننده ی الکترون ها

معنی : کاتد، الکترود منفی، قطب منفی، قطب منی معانی دیگر : (برق و مکانیک)، کاتد (الکترود منفی)، (در لامپ های خلا) پخش کننده ی الکترون ها

cathode

cathode ray

<hr> (برق و مکانیک - در لامپ های خلا) لامپی که در آن می توان جریان الکترون ها را بر روی صفحه ی فلورسنت (شب نما) متمرکز کرد، لامپ پرتوهای کاتدی

(برق و مکانیک - در لامپ های خلا) لامپی که در آن می توان جریان الکترون ها را بر روی صفحه ی فلورسنت (شب نما) متمرکز کرد، لامپ پرتوهای کاتدی

cathode ray tube

<hr> معنی : وابسته به قطب منفی یا کاتد <hr> معانی دیگر : فیزیک وابسته به قطب منفی یاکاتد

معنی : وابسته به قطب منفی یا کاتد معانی دیگر : فیزیک وابسته به قطب منفی یاکاتد

cathodic

cathodically

<hr> معنی : جامع، بلند نظر، ازاده <hr> معانی دیگر : (از نظر فهم و سلیقه و دانش و غیره) گسترده، آزاده، (اغلب با c بزرگ) عضو کلیسای کاتولیک، همگانی، کلی، جهانی، (اغلب با c بزرگ) کلیسای مسیحی (به ویژه پیش از تقسیم آن به پروتستان و کاتولیک)، (با c بزرگ) کلیسای کاتولیک، کلیسای روم، مذهب کاتولیک (در مقایسه با پروتستان)، کاتولیک، عضو کلیسای کاتولیک

معنی : جامع، بلند نظر، ازاده معانی دیگر : (از نظر فهم و سلیقه و دانش و غیره) گسترده، آزاده، (اغلب با c بزرگ) عضو کلیسای کاتولیک، همگانی، کلی، جهانی، (اغلب با c بزرگ) کلیسای مسیحی (به ویژه پیش از تقسیم آن به پروتستان و کاتولیک)، (با c بزرگ) کلیسای کاتولیک، کلیسای روم، مذهب کاتولیک (در مقایسه با پروتس

catholic

catholic church

catholic marriage

catholically

catholicise

<hr> معنی : اصول مذهب کاتولیکی <hr> معانی دیگر : اعتقادات و رسوم و سازمان کلیسای کاتولیک، کاتولیک گرایی، مذهب کاتولیک

معنی : اصول مذهب کاتولیکی معانی دیگر : اعتقادات و رسوم و سازمان کلیسای کاتولیک، کاتولیک گرایی، مذهب کاتولیک

catholicism

<hr> گسترده اندیشی، آزادگی، تنوع، دامنه ی وسیع، ازادی فکر، نظربلندی

گسترده اندیشی، آزادگی، تنوع، دامنه ی وسیع، ازادی فکر، نظربلندی

واژه های حرف "c" - انگلیسی به انگلیسی