انگلیسی به انگلیسی

<hr> معنی : پس دادن، مسترد کردن <hr> معانی دیگر : اعاده کردن، استرداد،باز پس دهی،(کارگر و کارفرما) صرفنظر کردن از برخی مزایای کارگری در مقابل گرفتن اضافه حقوق و غیره

معنی : پس دادن، مسترد کردن معانی دیگر : اعاده کردن، استرداد،باز پس دهی،(کارگر و کارفرما) صرفنظر کردن از برخی مزایای کارگری در مقابل گرفتن اضافه حقوق و غیره

give back

give birth

<hr> زادن، زاییدن، موجب شدن

زادن، زاییدن، موجب شدن

give birth to

<hr> 1- باورداشتن، اعتماد (و اطمینان) کردن 2- ستودن، قدرشناسی کردن

1- باورداشتن، اعتماد (و اطمینان) کردن 2- ستودن، قدرشناسی کردن

give credit to

<hr> توجه (موافقت آمیز) کردن، گوش فرا دادن

توجه (موافقت آمیز) کردن، گوش فرا دادن

give ear

give ear to

give emphasis to

give evidence

give five

<hr> بیرون دادن، منتشر کردن

بیرون دادن، منتشر کردن

give forth

give green light

<hr> عقب نشینی کردن، تسلیم شدن، سر فرود آوردن، کوتاه آمدن

عقب نشینی کردن، تسلیم شدن، سر فرود آوردن، کوتاه آمدن

give ground

<hr> (خودمانی - ناپسند) آلت جنسی دیگری را به دهان گرفتن

(خودمانی - ناپسند) آلت جنسی دیگری را به دهان گرفتن

give head

give heed to

give him an inch and he will take an ell

give him an inch and he'll take a mile

<hr> معنی : تسلیم شدن <hr> معانی دیگر : 1- تسلیم کردن، دادن، ارائه دادن 2- تسلیم شدن، مجاب شدن، دست برداشتن

معنی : تسلیم شدن معانی دیگر : 1- تسلیم کردن، دادن، ارائه دادن 2- تسلیم شدن، مجاب شدن، دست برداشتن

give in

give in to blackmail

give instruction in

give instructions

give it a good scrub

give it a miss

give it a shot

give it a try

give it some thought

give it to someone

give lip service

give me a break

give me some time

give medication intravenously

give my love to

<hr> معنی : خبر دادن، خبردادن از

معنی : خبر دادن، خبردادن از

give notice

give occasion to

<hr> معنی : بیرون دادن <hr> معانی دیگر : درز کردن

واژه های حرف "g" - انگلیسی به انگلیسی