انگلیسی به انگلیسی

gold watch

golda

golda meir

<hr> معنی : زرورق ساز <hr> معانی دیگر : کسی که طلا را به ورقه های نازک تبدیل می کند، طلاکار، زرکوب، درجمع حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد، زرورق ساز، زرکوب

معنی : زرورق ساز معانی دیگر : کسی که طلا را به ورقه های نازک تبدیل می کند، طلاکار، زرکوب، درجمع حشره قاب بالی که رنگ سبز مسی دارد، زرورق ساز، زرکوب

goldbeater

goldberg

goldblum

<hr> (عامیانه) آجر طلای مصنوعی (که در کلاهبرداری به کار می رود)، چیز قلابی، چیز بی ارزش (که برای کلاهبرداری پرارزش و اصیل قلمداد می شود)، (خودمانی - نظام وظیفه) سرباز از زیر کار دررو، بیکاره، جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود، طفره رو

(عامیانه) آجر طلای مصنوعی (که در کلاهبرداری به کار می رود)، چیز قلابی، چیز بی ارزش (که برای کلاهبرداری پرارزش و اصیل قلمداد می شود)، (خودمانی - نظام وظیفه) سرباز از زیر کار دررو، بیکاره، جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود، طفره رو

goldbrick

goldbricker

<hr> معنی : طلایی، طلا، اعلاء، درخشنده، زرین <hr> معانی دیگر : طلادار، زرد، طلایی رنگ، خوش یمن، بدیع، کم نظیر، پنجاهمین سالگرد، پرقیمت، عالی، موفق، پر افتخار، پر رونق، اعلا

معنی : طلایی، طلا، اعلاء، درخشنده، زرین معانی دیگر : طلادار، زرد، طلایی رنگ، خوش یمن، بدیع، کم نظیر، پنجاهمین سالگرد، پرقیمت، عالی، موفق، پر افتخار، پر رونق، اعلا

golden

<hr> (در آثار اوید ovid نویسنده ی باستانی و سایر قدما) دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود، عصر ترقی و تعالی، عصر طلایی، وابسته به مردمان عصر طلایی

(در آثار اوید ovid نویسنده ی باستانی و سایر قدما) دوران طلایی که در آن بشر شاد و سعادتمند و معصوم بود، عصر ترقی و تعالی، عصر طلایی، وابسته به مردمان عصر طلایی

golden age

<hr> گوساله ی طلایی (که وقتی موسی به کوه سینا رفته بود یهودیان آن را می پرستیدند)، ثروت دنیوی

گوساله ی طلایی (که وقتی موسی به کوه سینا رفته بود یهودیان آن را می پرستیدند)، ثروت دنیوی

golden calf

golden crescent

golden era

<hr> (اساطیر یونان) پشم طلایی (که در بیشه ی مقدسی در ((کولکیس)) آویخته بود و جاسون jason و پهلوانان آرگونات آن را ربودند)

(اساطیر یونان) پشم طلایی (که در بیشه ی مقدسی در ((کولکیس)) آویخته بود و جاسون jason و پهلوانان آرگونات آن را ربودند)

golden fleece

<hr> تنگه ی دروازه ی طلایی (که خلیج سانفرانسیسکو را به اقیانوس آرام وصل می کند و بر روی آن پل دروازه ی طلایی قرار دارد)

تنگه ی دروازه ی طلایی (که خلیج سانفرانسیسکو را به اقیانوس آرام وصل می کند و بر روی آن پل دروازه ی طلایی قرار دارد)

golden gate

golden gate bridge

golden girls

golden gophers

golden handcuffs

<hr> پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد می شود، دستخوش بازنشستگی، پاداش پایان خدمت

پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد می شود، دستخوش بازنشستگی، پاداش پایان خدمت

golden handshake

golden jubilee

<hr> (ترجمه ی انگلیسی عبارت لاتین: aurea mediocritas) میانه روی، حد وسط، دوری از افراط و تفریط، میانه روی، برکناری از افراط و تفریط

(ترجمه ی انگلیسی عبارت لاتین: aurea mediocritas) میانه روی، حد وسط، دوری از افراط و تفریط، میانه روی، برکناری از افراط و تفریط

golden mean

<hr> چیز قدیمی (به ویژه تصنیف یا سرود یا فیلم) که هنوز هم جاذبه و محبوبیت خود را حفظ کرده است

چیز قدیمی (به ویژه تصنیف یا سرود یا فیلم) که هنوز هم جاذبه و محبوبیت خود را حفظ کرده است

golden oldie

golden opportunity

golden pages

<hr> (عامیانه) چتر نجات طلایی (پاداش خاتمه خدمت که به برخی از مدیران شرکت هایی که توسط شرکت دیگری تصاحب شده اند داده می شود تا آنها را راضی روانه کنند)، باج سبیل مدیران ارشد، (پول) راضی کن

(عامیانه) چتر نجات طلایی (پاداش خاتمه خدمت که به برخی از مدیران شرکت هایی که توسط شرکت دیگری تصاحب شده اند داده می شود تا آنها را راضی روانه کنند)، باج سبیل مدیران ارشد، (پول) راضی کن

golden parachute

<hr> (جانور شناسی) باز آور طلایی (نوعی سگ میان اندام شکاری با گوش های آویخته و موهای بلند طلایی رنگ)، سگ شکاری طلایی رنگ دورگه

(جانور شناسی) باز آور طلایی (نوعی سگ میان اندام شکاری با گوش های آویخته و موهای بلند طلایی رنگ)، سگ شکاری طلایی رنگ دورگه

golden retriever

<hr> (در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی

(در انجیل) قانون طلایی (که بدین مضمون است: با دیگران چنان کن که خواهی با تو آنچنان کنند)، آنچه به خود روا نمی داری به دیگران نیز روامدار، قانون طلایی

golden rule

golden section

golden shower

golden syrup

golden triangle

golden tulip

<hr> سالگرد پنجاهمین سال ازدواج، جشن پنجاهمین سال ازدواج، جشن پنجاهمین سال عروسی

سالگرد پنجاهمین سال ازدواج، جشن پنجاهمین سال ازدواج، جشن پنجاهمین سال عروسی

golden wedding

<hr> معنی : نوعی ماهی، مینای زرد <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) مرغابی چشم طلایی (bucephala clangula - مرغابی تند و شیرجه رو با چشمان زرد و سینه ی سفید و پشت سبز)، نوعی مرغابی

معنی : نوعی ماهی، مینای زرد معانی دیگر : (جانور شناسی) مرغابی چشم طلایی (bucephala clangula - مرغابی تند و شیرجه رو با چشمان زرد و سینه ی سفید و پشت سبز)، نوعی مرغابی

goldeneye

goldenly

<hr> (گیاه شناسی) علف طلایی، روئینه زرین (از جنس solidago - بومی آمریکای شمالی - دارای گل های کوچک زرد رنگ و ساقه های بلند میله مانند - گیاهی از جنس قضیب ذهب)

(گیاه شناسی) علف طلایی، روئینه زرین (از جنس solidago - بومی آمریکای شمالی - دارای گل های کوچک زرد رنگ و ساقه های بلند میله مانند - گیاهی از جنس قضیب ذهب)

goldenrod

<hr> (گیاه شناسی) گل مهر طلا (hydrastis canadensis - بومی آمریکا - دارای برگ های درشت وگرد و ساقه زیر زمینی کلفت و طلایی رنگ)

(گیاه شناسی) گل مهر طلا (hydrastis canadensis - بومی آمریکا - دارای برگ های درشت وگرد و ساقه زیر زمینی کلفت و طلایی رنگ)

goldenseal

<hr> معنی : ناحیه زرخیز <hr> معانی دیگر : ناحیه زرخیز

معنی : ناحیه زرخیز معانی دیگر : ناحیه زرخیز

goldfield

<hr> معنی : سهره، سکه زر <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) سهره ی طلایی (به ویژه پرنده ی آوازه خوان آسیایی و اروپایی: carduelis carduelis و نوع آمریکایی آن: tristis carduelis)

معنی : سهره، سکه زر معانی دیگر : (جانور شناسی) سهره ی طلایی (به ویژه پرنده ی آوازه خوان آسیایی و اروپایی: carduelis carduelis و نوع آمریکایی آن: tristis carduelis)

goldfinch

goldfinger

<hr> معنی : ماهی قرمز، ماهی طلایی <hr> معانی دیگر : (جانور شناسی) ماهی طلایی، ماهی قرمز (carassius auratus - کوچک و آب شیرین زی بوده و در حوض و دریاچه و جام شیشه ای و غیره نگهداری می شود)، ماهى طلایى، ماهى قرمز

معنی : ماهی قرمز، ماهی طلایی معانی دیگر : (جانور شناسی) ماهی طلایی، ماهی قرمز (carassius auratus - کوچک و آب شیرین زی بوده و در حوض و دریاچه و جام شیشه ای و غیره نگهداری می شود)، ماهى طلایى، ماهى قرمز

goldfish

goldie hawn

<hr> (در داستان) نام دختر کوچکی که به منزل سه خرس می رود، (g کوچک) آدم مو طلایی، ادم موطلایی

(در داستان) نام دختر کوچکی که به منزل سه خرس می رود، (g کوچک) آدم مو طلایی، ادم موطلایی

واژه های حرف "g" - انگلیسی به انگلیسی